۱۳۹۱ مرداد ۲, دوشنبه

مالستان؛ بومی در اعماق دره های سرسبز


مالستان؛ بومی در اعماق دره های سرسبز
 نویسنده مهدی عبادی / زرتشت. بخش پایانی؛  بخش اول این مقاله را از اینجــــــــــــــــا و بخش دوم این مقاله را از اینجـــــــــــــــــــا و بخش سوم را از اینجــــــــــــــــا بیابید.


ترانه و موسیقی:

موسیقی؛ بخش مهمی از فرهنگ یک مردم است. زیرا موسیقی با هستی انسان ارتباط دارد و به عبارتی، موسیقی صیقل روح است. ازاین رو، موسیقی را می شود از دستآوردهای فرهنگی یک جامعه به شمار آورد.

مالستان در میان سایر مناطق هزارجات، یکی از مناطقی است که محل رشد و ابداع سبک های موسیقی فولکور مردمان هزاره بوده است. پیشینه موسیقی در این شهرستان ما را متوجه این مطلب می سازد که این شهرستان با همان کوهپایه های صعب اش، محل تولد فرهنگ بوده و قریحه هنری این مردم قابل ستایش است. از سویی، هنرمندان موسیقی مالستان (آواز خوانان) به مراتب متقدم تر بوده اند از سایر هنرمندان هزاره در مناطق مختلف هزاره جات.

زمانی که صدای آبه میرزا و صفدر علی مالستانی با صدای دمبوره ضبط و پخش می گردید، نخستین طنین از موسیقی ملی و فولکور هزاره قلمداد می شد. این ترانه سرایی و موسیقی در نوع خود و در زمان خود هویت موسیقی فولکلور مردمان هزاره را داشت.

مردم مالستان، مردمان فرهنگ دوست و هنر دوست هستند. موسیقی و ترانه سرایی، یکی از علاقه های این مردم بوده است که در طول حیات شان، همواره با ایشان زیسته است. امروز به صدها آواز خوان محلی در دهکده های مختلف شهرستان مالستان وجود دارند که نواختن دمبوره و غیچک به عنوان دو آله ملی موسیقی هزارگی، از هنرهای ابتدایی آنها به شمار می رود.
تاریخ موسیقی و ترانه سرایی شهرستان مالستان، تا سه دهه (کمتر یا بیشتر) را در بر می گیرد. از زمان شروع و شیوع موسیقی و ترانه سرایی طی محفل های دوستانه در قالب شب نشینی و محفل های خانوادگی، تا اکنون این روند، سیر دلچسب و قابل تأمیلی را داشته است. قصه های و داستانهای موسیقی و ترانه سرایی در این شهرستان، عنوان قصه های رمان های
    رئالیسم اجتماعی است. یعنی داستانهای واقعی از زندگی و از خواست ها و آرزوها و ارمان های مردمی که از یکسو با سنت مبارزه دارند و از سویی، سرنوشت سیاسی و وضعیت جاری خیلی وقت ها نابسامان دست و پای آنها را در هر زمان و شرایطی بسته و سد بوده است در راه آرمان ها و آرزوهای آنها. به این خاطر، دو هنرمند آوازخوان و نوازنده محبوب نه تنها مالستان که مردم هزاره و حتا شناخته شده و مشهور در سطح کشور یعنی آبه میرزا و صفدر علی مالستانی، مشکلات و مشقات فراوانی را در این راه متقبل شده اند. تا جایی که قصه های آنها برای هر مالستانی و هر هزاره تراژک و غم انگیز است. قصه های زندگی آنها، درام های واقعی از زندگی مشقت بار مردم این سرزمین است که سالها در گیرو حوادث و وقایع تلخ و سرزنش بار و ویرانگر تاریخی، زیسته اند. گذشته از آن، درگذشت چند ماه قبل پدر موسیقی مالستانی- صفدر علی مالستانی مشهور به آبه میزا- است. زندگی تراژک او، عنوان داستان های غم انگیز هر مالستانی است. درگذشت او نه یک ضایعه برای موسیقی مالستان که موسیقی و هنر هزاره بود. تأسف بارتر اینکه، اکنون آبه میرزا به عنوان یکی از نمایندگان اصلی موسیقی هزاره و شهرستان مالستان، روزگار آخر زندگی خود را از سر می گذراند.
همانگونه که گفته شد، مردم مالستان در میان سایر هزاره جات، به موسیقی و ترانه سرایی، علاقه خاص دارند، امروز در هر دهکده و قریه ای، صداهایی زیادی از نسل آبه میرزا و صفدرعلی مالستانی وجود دارد. گذشته از آن، امروز، نسلی از دختران مالستانی- البته از چندین سال پیش- به موسیقی و ترانه
 سرایی مشغول اند که کست های آنها، در عموم مناطق هزاره جات، گوش می گردد و خریداران فراوانی دارند. اما واقعیت های تاریخی، هر از گاهی سد بوده است آهنین در برابر موسیقی و ترانه سرایی هنرمندان مالستان بخصوص دختران آواز خوان مالستانی. زیرا اول اینکه جامعه مالستان همانند سایر هزاره جات و در کل همانند کل مردمان این کشور، سنتی و مذهبی است. این تنها چیزی است که بر سر راه موسیقی و فرهنگ ترانه سرایی، مشکل می آفریند چنانچه هنرمندان مالستانی در طول سالهای چند، مورد تکفیر و تنفر جامعه دینی بخصوص آخوندها و ملاها و روحانیون به شدت سنتی این شهرستان بوده و بی رحمانه مورد بی مهری قرار گرفته است.
از مهم ترین قطعه ترانه مالستانی "گل صد برگ تابستانم ای یار/ فرار از ملک مالستانم ای یار" است. این ترانه ابتدا توسط نمایندگان موسیقی مالستان یعنی آبه میرزا و صفدرعلی مالستانی خوانده شده است. قریحه و ذوق شعری و هنری مردمان مالستان همانند سایر هزاره جات، در حدی است که همه ساله اشعار تازه فولکلور را به هنرمندان این شهرستان تقدیم می کند. گویی شعر و شاعری، با روح این مردم عجین شده با وجود قدرت و برخورد توتالیتریسم قشر مذهبی و سنتی این جامعه، اما همچون سبزه ای، از زیر هر سنگ و خس و خار، سر بیرون آورده و ساقه سبزش را نمایانده است.

با وجود این، اما جای خوش حالی و امیدواری در اینجاست که اکنون قشر روشنفکر شهرستان مالستان به عنوان حامیان اصلی اعتلای فرهنگ و دوستداران واقعی موسیقی و ترانه سرایی، روز به روز زیادتر می شوند و صلاحیت بیشتری می یابند. موسیقی مالستان اکنون نیازمند توجه ویژه است با کار و زخمت مداوم برای ادامه و رشد و بالندگی تا به شگوفایی برسد. زیرا این بخش از فرهنگ شهرستان مالستان، در طول بیشتر از یک دهه بخصوص در زمان جنگ های داخلی و اشفتگی های سیاسی و زمان اقتدار احزاب اکثرا عقب گرا با خوی آبشخوری از سراب بی حاصل و عقب گرای قم و مدرسه های دینی و مذهبی قمی، ضربه اساسی خورده است.   



 تقدسگرایی و خرافه
پرستی:

ماکس وبر جامعه شناس فرانسوی جوامع انسانی را به لحاظ تاریخی به سه مرحله متمایز تقسیم می کند: مرحله اسطورهای، مرحله ربانی و مرحله اثباتی. اما بحث ما اینجا روی دیدگاه های وبر نیست؛ اگر سخنی به این کوتاهی از ماکس وبر رفت، تنها اشاره ای بود کوتاه در باب اینکه، با در نظرداشت تقسیم بندی وبر، جامعه مالستان هنوز در دو مرحله ابتدایی آن زندگی می کنند: مرحله اسطوره ای و ربانی. جامعه به شدت خدا پرست و مذهبی و در کنار آن، هنوز توهم گرایی و خرافه پرستی در قالب و نمونههای گوناگون از نماد سازی تا اسطوره و افسانه... همه در آن دیده می شود. 

در واقع همین سیر طبیعی، در تمام جوامع با هر نوع فرهنگ و دیدگاهی قابل مشاهده است. مردمان شهرستان مالستان نیز از آغاز زندگی تا حالاً همین سیر و تحول را داشته اند. در کنار این، این مسأله شکاف نسلها و حالت گذار در این جامعه را نمی توان نادیده گرفت. مسأله ای که بیش از هر جای دیگر، در آن به شدت وجود دارد و قابل مشاهده است.
مردمان شهرستان مالستان، مردمان تقدس گرا، آخرت گرا و مذهبی اند. حاکمیت مذهب در میان این مردم، تمام مناسبات، فرهنگ و باورهای فردی و گروهی آنها را تحت شعاع قرار داده است. یکی از رخدادهای فرهنگی در جامعه ای چنین مذهبی، خرافه پرستی و تقدس گرایی است. گرچه این ها را می شود به لحاظ عنصر مردم شناختی، از زیبایی های یک فرهنگ به شمار آرود؛ اما عمق این همه، نه تنها جامعه را به سوی پیشرفت بیشتر سوق نداده است، که باعث کندی و ایستایی فرهنگ نیز شده است.
وجود منابر، مزارهایی در شکل های غریب و غریب، قبور مردگان تا وجود برخی سمبول ها و نشانه ها که مردم را سرگرم پرستش و توهم گرایی هایی ساخته است. در کنار آن، اکنون سنگ قبرها و مزارها که بیشتر آنها در باور مردم، به سادات نسبت داده می شود و مردم از آن به اسم "خاک سید" یاد می کنند، از قداست ویژه برخورداراند. هرگونه نشانه و سمبول و نمادهای ذهن ساخته ای آنها، برای مردم از اهمیت و قداست ویژه برخوردار است.
در واقع همین سیر طبیعی، در تمام جوامع با هر نوع فرهنگ و دیدگاهی قابل مشاهده است. مردمان شهرستان مالستان نیز از آغاز زندگی تا حالاً همین سیر و تحول را داشته اند. در کنار این، این مسأله شکاف نسلها و حالت گذار در این جامعه را نمی توان نادیده گرفت. مسأله ای که بیش از هر جای دیگر، در آن به شدت وجود دارد و قابل مشاهده است.
مردمان شهرستان مالستان، مردمان تقدس گرا، آخرت گرا و مذهبی اند. حاکمیت مذهب در میان این مردم، تمام مناسبات، فرهنگ و باورهای فردی و گروهی آنها را تحت شعاع قرار داده است. یکی از رخدادهای فرهنگی در جامعه ای چنین مذهبی، خرافه پرستی و تقدس گرایی است. گرچه این ها را می شود به لحاظ عنصر مردم شناختی، از زیبایی های یک فرهنگ به شمار آرود؛ اما عمق این همه، نه تنها جامعه را به سوی پیشرفت بیشتر سوق نداده است، که باعث کندی و ایستایی فرهنگ نیز شده است. وجود منابر، مزارهایی در شکل های غریب و غریب، قبور مردگان تا وجود برخی سمبول ها و نشانه ها که مردم را سرگرم پرستش و توهم گرایی هایی ساخته است. در کنار آن، اکنون سنگ قبرها و مزارها که بیشتر آنها در باور مردم، به سادات نسبت داده می شود و مردم از آن به اسم "خاک سید" یاد می کنند، از قداست ویژه برخورداراند. هرگونه نشانه و سمبول و نمادهای ذهن ساخته ای آنها، برای مردم از اهمیت و قداست ویژه برخوردار است.
در واقع همین سیر طبیعی، در تمام جوامع با هر نوع فرهنگ و دیدگاهی قابل مشاهده است. مردمان شهرستان مالستان نیز از آغاز زندگی تا حالاً همین سیر و تحول را داشته اند. در کنار این، این مسأله شکاف نسلها و حالت گذار در این جامعه را نمی توان نادیده گرفت. مسأله ای که بیش از هر جای دیگر، در آن به شدت وجود دارد و قابل مشاهده است.
مردمان شهرستان مالستان، مردمان تقدس گرا، آخرت گرا و مذهبی اند. حاکمیت مذهب در میان این مردم، تمام مناسبات، فرهنگ و باورهای فردی و گروهی آنها را تحت شعاع قرار داده است. یکی از رخدادهای فرهنگی در جامعه ای چنین مذهبی، خرافه پرستی و تقدس گرایی است. گرچه این ها را می شود به لحاظ عنصر مردم شناختی، از زیبایی های یک فرهنگ به شمار آرود؛ اما عمق این همه، نه تنها جامعه را به سوی پیشرفت بیشتر سوق نداده است، که باعث کندی و ایستایی فرهنگ نیز شده است.
وجود منابر، مزارهایی در شکل های غریب و غریب، قبور مردگان تا وجود برخی سمبول ها و نشانه ها که مردم را سرگرم پرستش و توهم گرایی هایی ساخته است. در کنار آن، اکنون سنگ قبرها و مزارها که بیشتر آنها در باور مردم، به سادات نسبت داده می شود و مردم از آن به اسم "خاک سید" یاد می کنند، از قداست ویژه برخورداراند. هرگونه نشانه و سمبول و نمادهای ذهن ساخته ای آنها، برای مردم از اهمیت و قداست ویژه برخوردار است.
 
سالانه به تعداد زیادی از مردم، از این دهکده تا آن دهکده، از این دیارتا آن دیار و با پیمودن فاصله های زیاد، به زیارت مزارها می روند. قربانی کردن، نذر و نذورات و فدیه دادن به پای مزارها به هدف برآورده شدن مقاصد شان و یا هم به هدف در امان ماندن آنها از هر نوع خطرات احتمالی و آفات، همه از جنبه های سرگرم خرافه پرستی و تقدس گرایی و حتا می شود گفت نوعی توتم پرستی این مردم است.
قدرت این اسطوره ها، خرافه ها و تقدس گرایی ها، در زندگی و فرهنگ اجتماعی، خانوادگی و فردی افراد این شهرستان به حدی است بزرگترین باور و تکیه گاه معنوی آنها را ساخته است. حتا آنها از وجود این مکان های سمبولیکی و از وجود اسطوره هایشان، توقعات و خواست های بزرگی می کنند. جالب هم اینجاست که باورهای سنتی این مردم، باعث یکنوع ارتباط خرافی میان آنها و آبژه های اطراف شان گردیده طی یکنوع تلقینات، آنها به راستی باور می کنند این مکان ها و مزارها صاحب معجزه است و می تواند نیازهای روحانی و معنوی آنها را برآورده کند.

در کل، مردم شهرستان مالستان، مردمان مذهبی، آخرت گرا، تقدس گرا و خرافه پرست هستند. قدرت این عناصر فرهنگی، در زندگی آنها تأثیر ژرفی گذاشته است و هم اکنون نیز این اسطوره ها و تقدس گرایی ها و خرافه پرستی ها، به همان قوت خود باقی است و می رود که شاید برای یک نسل دیگر نیز حیات خود را حفظ کند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر