نشست دوم مجمع فدا، با عنوان «بررسی دوبیتی های محلی افغانستان»، به یاد مرحوم صفدرعلی مالستانی (آبه میرزا) در تاریخ ۲ / ۳ / ۱۳۹۱، در دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا، ساختمان هنرهای نمایشی و موسیقی، تالار صمیمی مفخم، با حضور جمعی از دانشجویان دانشگاه های تهران برگزار شد.
در این نشست که به همت کمیته انسانی مجمع فدا ترتیب داده شده بود، دوبیتی محلی افغانستان با محوریت دوبیتی های هزارگی به بررسی گرفته شد.
در ابتدا آقای محمدی، دبیر مجمع، به عنوان مدخل بحث در مورد «دمبوره و دوبیتی» صحبت هایی کردند. ایشان در سخنان خود به این نکته اشاره کردند که: «دمبوره و دوبیتی، دو فرم بیانی برایِ حیات ویران و زندگیِ تکهتکه و چهارپارهشدهای است که تاریخِ وجودِ زخمخوردهی ما در قالب آن به بیان درآمده است. یکی از کسانی که در این فرم بیانی میدرخشد، هنرمند بزرگ صفدرعلی مالستانی است که بیشتر به «آبهمیرزا» مشهور میباشد. این نشست تلاشی است برای نزدیکشدن به فهمِ حقیقتِ «دمبوره و دوبیتی» از خلال هنر او، هنری که چیزی جز بیانِ تاریخ تراژیک هزارهها نیست. بنابراین، این نشست همچنین دربردارندهی تلاشی است برای بازاندیشیِ نسبت خود با تاریخ افغانستان.» وی در ادامه هنر را جایداد رخداد وجود و محل آشکار شدن حقیقت خواند و اثر هنری را عرصه ای که در حقیقت یک عصر و فرهنگ در افق آن آشکار می گردد.

دبیر مجمع فدا در پایان سخنان شان اضافه کردند: «کلیت هنر آبهمیرزا چندان فراچنگ ادراک و تحلیلهای مفهومی ما نمیآید، لذا لاجرم گوشههایی از آن، جسته و گریخته، بیان شد و خواهد شد؛ اما امید است که نشست هایی این چنین بتوانند ابعاد پنهان و نااندیشیدهی آثار هنری هنرمندانی بزرگ چون آبه میرزا را عیان سازد و آن را چونان راهی پایدار برای مقاومت در برابر بیعدالتیهای جهان، فراروی ما قرار دهد.»
در بخش دوم برنامه، از جناب استاد محمدحسین فیاض (کارشناس، شاعر و دوبیتی سرا) دعوت شد تا به بررسی دوبیتی های محلی بپردازند. ایشان در ابتدای سخنان خود با یادی از صدای آبه میرزا گفتند: «بسیار کوتاه و زیبا نوشته بودند: صدای آبه میرزا مُرد اما خودش زنده است. بله، حقیقت همین است صفدر علی مالستانی کسی بود که صدای آبه میرزا را جاویدانه کرد و نام این خانم هنرمند افسانهای را درون خانه هزاران افغانستانی برد. جدا از این که مرحوم صفدرعلی مالستانی کی بود و چگونه زیست که باید جدا گانه بحث شود ـ، باید به این پرسش پاسخ گفت که آیا آبه میرزا آواز خوانده یا نه؟ چرا آهنگهای صفدرعلی به آهنگهای آبه میرزا شهرت یافت؟… به نظر بنده به چند دلیل آبهمیرزا آواز خوانده و ابداع سبک شهرتیافته به نام او از خودش میباشد:
ـ دوستانی بسیاری گفتهاند که در محافل خانوادگی، آبه میرزا به تنهایی گاه با پسرش میرزا و گاه با دیگر اعضای فامیل آواز میخوانده. است.
ـ یکی از هم محلههای آبه میرزا که با او و خانوادهاش از نزدیک آشناست در گفت و گویی با این جانب گفت: پیش ار انقلاب [حدود چهل سال پیش] از آبه میرزا یک کاست به صورت محدود منتشر شد اما به دلیل مخالفتهای خانواده و بگو مگوهای که بین مردم صورت گرفت، به زودی جمع شد.
ـ پیش از این که آهنگهای صفدرعلی به نام آبه میرزا شهرت یابد، قطعاً صدا و نام آبهمیرزا در اذهان عامه وجود داشته است که با این سابقهی حضور دهنی، آهنگهای صفدر به نام دلارام آغی، دختر مالستانی و آبهمیرزا شهرت یافته است؛ مسلّم است که هیچ امری در دنیا، خود به خود و بدون پیشزمینه اتفاق نمیافتد.
جالب این که در اوایل، خود مرحوم صفدرعلی نیز هیچ تلاشی در راستایی دفاع از صدای خودش انجام نداده و پس از سالها در اوّل برخی از کاستهایش گفته که این آهنگ توسط صفدرعلی مالستانی و به سفارش فلان و در خانه فلان شخص اجرا شده.
ـ از گذشتههای دور در هزارستان و به خصوص در مالستان در محفلهای خانوادگی، عروسیها و شبنشینیهای مختلف، آوازخوانی فردی و گروهی صورت میگرفته و این سنت هنوز کم و بیش ادامه دارد. بنابراین، آوازخوانی آبه میرزا در چنین محافل بیسار امر طبیعی است و بعید نیست که آبه میرزا مبتکر سبک مخصوص به خودش باشد و صفدر علی این سبک را بال و پر داده و جاویدانه ساخته است.

آقای فیاض در ادامه به نقش آوازخوانان در حفظ ادبیات فولکلور پرداخت و حضور آنان را در حفظ ادبیات و تاریخ فولکلور محلی، که بیشتر بر سنت شفاهی تکیه داشت، حیاتی دانست.
سپس ایشان به شکل و محتوای دوبیتی ها پرداخت و مطالبی را در این مورد ذکر فرمودند و شاخصه های دوبیتی ها را چنین خواندند: ۱٫ بداهه گویی ۲٫ عدم محدودیت واژگانی ۳٫ سادگی و صمیمیت ۴٫ قابل دسترس بودن برای همه.
استاد فیاض، در آخر چند دوبیتی تازه سروده شده را به خوانش گرفتند که از آن جمله اند:
۱
بیا که رسم دهقانی کنی مو
مزاق، راستی پنهانی کنی مو
لبِ جلگه بوری بیگا و صبا
گله ماهی ره مهمانی کنی مو
۲
رسمِ خوبا جوان و پیر نداره
توغ دیغو پیاز و سیر نداره
خکباد، خکشو دهقانی شی صدقه
المک، چلمگ پنهانی شی صدقه
پس از استاد محمد حسین فیاض، آقای سمیع الله عطایی ضمن طبقه بندی سبک های آوازها و دوبیتی های هزارگی، بیان کردند که: «یکی از محققان ما چند نوع مقام موسیقایی هزارگی را معرفی کرده اند که از آن جمله می توان به مقام های مخته، سرکوهی، چشمه خوانی، آوایی، برزگری، پای مزار رفتن و غیره اشاره کرد… با هر کدام از این مقام ها آوازها و بیت های خاصی خوانده می شود که بنا به موقعیت خواندن، فرق می کنند. برای مثال در چشمه خوانی، دختران آوازهایی را لب چشمه می خوانند و انواع مختلفی دارند… در مورد مخته باید گفت که مخته در رثای قهرمان یا شهیدی که از دست رفته، سروده و خوانده می شود و همراه با جنازۀ آن قهرمان خوانده می شود. یکی از معروف ترین مخته ها، مخته ای است که در رثای گل مامد خان سروده شده. گل مامد خان در جنگ بچه سقاو کشته شده بود و…»
سپس ایشان به انواع مختلفی از خواندن هزارگی چون بولبی، پشپو و دویی اشاره کردند و چگونگی خوانش آنها با مقام های همراه و شکل خواندن شان را به بررسی گرفتند و نمونه هایی از آنها را نیز برای حاضران پخش کردند.
آقای عطایی در ادامه یکی از خصوصیت های مهم دوبیتی ها و ترانه ها را موضوعیت داشتن شان در موقعیت های مختلف خواند، مثلاً دوبیتی هایی که در مورد مزار رفتن خوانده می شوند، یا دوبیتی هایی که به مناسبت فرارسیدن عید نوروز سروده می شوند.
همچنین ایشان به افسانه هایی اشاره کردند که در دوبیتی ها نمود یافته اند و از آن جمله بخش هایی از افسانۀ مغول دختر را برای حضار پخش کردند.
آقای عطایی در پایان سخنان خود به تشریح عناصر نمایشی در خواندن ها و اجراهای بین هزاره ها پرداخت.
یوسف احمدی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات، نیز به عنوان آخرین سخنران به نشانه شناسی دوبیتی ها پرداختند. وی در بخشی از سخنان خود گفت: «متن چیزی است که در موقعیت زمانی مکانی خاصی به شکل یک واحد در فرایند ارتباط رو در رو، حاضر، یاغیرمستقیم، عرضه شود و از سوی هر چیزی که به نوعی در فرایند همزمان یا ناهمزمان یا در فرآیند هم مکان و یا ناهم مکان خوانش یا فهمیده شود. با این وجود، دوبیتی هزارگی هم یک متن است که در فرایند ارتباطی و ساختاری جامعه هزاره جات به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تولید شده و از طرف دیگر، مورد خوانش مخاطبان قرار می گیرد. حال ممکن است در ایران یا افغانستان و یا جاهای دیگر.

برای مثال این دوبیتی را در نظر بگیرید:
خدایا، بال و پر می دادی ما را
ازی کوتل گذر می دادی ما را
ازی کوتل گذر آسو نموشه
ز یار جانم خبر می دادی ما را

منبع:" فدا " مجمع فرهنگی دانشجویان افغانستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر