‏نمایش پست‌ها با برچسب دانش وفن. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب دانش وفن. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ آذر ۳۰, پنجشنبه

زمین چگونه به پایان می رسد؟

1- یک سیاه چاله همه چیز را می بلعد. 


برخی هراس دارند که به تاریخ بیست و یکم دسمبر، قیامت می شود. این اتفاق چگونه ممکن است رخ دهد؟ آیا یک سیاه چاله بسیار عظیم، تمام منظومه شمسی را می بلعد؟ ستاره شناسان چنین تیوری را رد نمی کنند. اما این گونه سیاه چاله ها بسیار به ندرت پیدا می شوند. و وقتی که یکی به سوی زمین در حرکت باشد، ما دست کم ده ها سال پیش از رسیدنش متوجه آن خواهیم شد

2- یک سیاره کوچک به زمین اصابت می کند.


وقوع آن غیرممکن نیست: به هر حال نسل دایناسورها در 65 میلیون سال پیش با اصابت یک سیاره کوچک به زمین منقرض شده است. گفته می شود که بزرگی آن به ده کیلومتر می رسیده است. اگر چنین سنگ غول آسایی به زمین بخورد، مقدار غیرقابل تصوری از تکه سنگ ها و گرد و غبار به هوا بر می خیزد. جَو زمین کاملا تغییر می کند و هوا سرد و تاریک می شود

3- آدم های فضایی می آیند.



فلم های هالیوودی زیاد به این موضوع پرداخته اند: موجودات فضایی هوشمند و از نظر تکنیکی پیشرفته تر به طور غیرمنتظره به زمین می آیند و می خواهند بر انسان ها حکومت کنند. در این صورت دنیا آن قسم که ما به آن عادت داریم، پایان خواهد یافت. البته محققان تا به حال نشانه ای از زندگی در فضا نیافته اند. اما کسی چه می داند؟ کاینات بسیار گسترده است

4- ماشین ها بر زمین حاکم می شوند.


در فلم «ترمیناتور» یک شبکه کامپیوتر از کنترول خارج شده و جنگ علیه انسان ها را آغاز می کند. هوشمندی مصنوعی بسیاری از مردم را می ترساند. آیا آنچه را که ما با دست خود می سازیم، روزی به نابودی مان به پا می خیزد؟ به هر حال، چنین کامپیوتری که دارای هوشیاری شود، در جامعه تکنیک زده ما بدبختی های زیادی به بار خواهد آورد

5- ما خودمان را به دست خود نابود می کنیم.


ما برای به راه انداختن یک جنگ ویرانگر که ریشه بشریت را از جای برکند، نیازی به ماشین های هوشمند نداریم. با همین راکت های اتومی نیز به تنهایی از عهده انجامش بر می آییم. البته جنگ سرد پایان یافته، اما خطر بالقوه وجود دارد. دست کم نُه قدرت اتومی، ده ها هزار کلاهک اتومی را نگهداری می کنند

6- یک اَبَرکوه آتش فشان زمین را پاره می کند.


اَبَر کوه های آتش فشان در صورتی که به طور ناگهانی فوران کنند، ویرانی های شدیدی را باعث می شوند: زمین لرزه، سیلاب و فاجعه های اقلیمی در سطح جهان. آخرین اَبَر آتش فشان، 23 هزار سال پیش در زیلاند نو فوران کرد. در جهان ابرآتش فشان های زیادی وجود دارد، به طور مثال در ایتالیا و ایالات متحده امریکا

7- عصر یخبندان همه چیز را منجمد می کند.


زمین بارها شاهد دوره های طولانی مدت یخبندان بوده و نسل بسیاری از موجودات زنده در این دوره ها منقرض شده است. آیا ممکن است که این اتفاق یک بار دیگر بیافتد و گلف استریم را که یک جریان اقیانوسی گرم و قوی در اقیانوس اطلس می باشد، متوقف کند؟ در زودترین مدت زمان، تنها 100 سال طول می کشد تا بخشی از جریان گلف استریم متوقف گردد. و در آن صورت اروپا تنها چند درجه سردتر می شود

8- طاعون و وبا زندگی را نابود می کند.


در این تصویر تنها گدی هایی در یک صحنه فلمبرداری دیده می شوند. اما مرگ دسته جمعی به دلیل بیماری های ساری در گذشته زیاد رخ داده است. طاعون و دیگر بیماری های ساری، بارها از جمعیت جهانی به مقدار قابل توجهی کاسته اند. امروزه این گونه بیماری ها به لطف آنتی بیوتیک تحت کنترول هستند. ممکن است روزی برسد که آنتی بیوتیک نیز دیگر در مقابل شان تاثیر نکند

9- یک ویروس جان همه زمینی ها را می گیرد.


ویروس های انفولانزا، ابله و تب زرد در گذشته جان میلیون ها انسان را گرفته اند. خوشبختانه میزان مرگ و میر از آن زمان تا به حال بسیار کاهش یافته و بیماری ابله به لطف واکسین، ریشه کن شده است. اما در برابر همه ویروس ها، واکسین تهیه نشده است. انواع جدیدی از ویروس می تواند ایجاد شود و در عصر هواپیما و جت، به سرعت گسترش یابد.

10- ما همه به مرده های متحرک تبدیل می شویم.


یک فرضیه دیگر: یک ویروس یا باکتری مرده ها را بر می خیزاند. هجوم سامبی ها یا مرده های متحرک، موضوع بسیاری از کتاب ها و فلم های ترسناک است. اما تا به حال حتی یک مدرک علمی نیز برای اثبات آن ها، وجود ندارد. اما مقام های صحی ایالات متحده فکر همه چیز را کرده اند و در صورت به پا خواستن سامبی ها، برنامه اضطراری آماده کرده اند

11- طوفان های مقناطیسی نسل انسان را منقرض می کنند.


میدان مقناطیسی زمین از ما در برابر ذره های خطرناک که خورشید به کاینات می فرستد، محافظت می کند. بدون این میدان، زمین به کره بی جانی مانند ماه تبدیل می شود. اما کارشناسان می گویند که ممکن است در 2 هزار سال میدان مقناطیسی تغییر کند. چنین اتفاقی در گذشته چندین بار بر روی زمین رخ داده است

12- پایان زمین تا چندین میلیارد سال دیگر.


سرانجام زمانی می رسد که پایان زمین باشد. حداکثر زمانی که ذخیره های سوخت خورشید تمام شود، این ستاره به زمین آن قدر نزدیک می شود که آن را ذوب می کند. در غیر این صورت هم، بدون نور خورشید، زمین کاملا تاریک خواهد شد. پس در این صورت، می توانیم مطمین باشیم که عمر کره زمین زمانی به پایان می رسد، اگر هم که مدتی به طول بیانجامد

13- تصورهای متفاوت از به سر رسیدن دنیا.


وقتی که کره ماه در گذشته جلو خورشید را می گرفت، مردم می گفتند که قیامت نزدیک است. امروز ما به این حرف شان می خندیم. اما به جای آن از هوشمندی مصنوعی، جنگ های اتومی و آدم های فضایی هراس داریم. معلوم نیست که بشر یک هزار سال دیگر از چه هراس خواهد داشت؟

۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

بحران کمی و کیفی در تحصیلات عالی افغانستان

یکی از مشکلات عمده فراه راه تحصیلات عالی دولتی درافغانستان ظرفیت محدود دانشگاه های دولتی است. با وجودیکه متقاضیان امتحان کانکور سالانه بصورت چشم گیری در حال افزایش است، اما ظرفیت جذب در مؤسسات تحصیلات عالی دولتی خیلی محدود است و سالانه میزان ناکامی متعلمین در امتحان کانکور بالا می رود. با وجودیکه در سالهای اخیر رشد کمی سریعی را شاهد هستیم، اما هنوز هم افغانستان کشوری دارای کمترین میزان دانشجو به شمار می رود. آماری را در یک گزارشی از داکتر امیرشاه حسن یار، وزیر سابق تحصیلات عالی افغانستان خواندم، نشان دهنده میزان رو به افزایش ناکامی در امتحان کانکور به علت عدم ظرفیت کافی دانشگاه های دولتی بود.گرچند در چند سال اخیر برعکس رشد کمی تعداد متعلمین در مکاتب، کیفیت سیستم تعلیمی بجز از چند مورد استثنآت نه تنها رشد ننموده بلکه در اکثر موارد سیر قهقرائی را پیموده است. تا چند سال قبل میزان شاگردان در مکاتب کمتر به چشم می خورد و معلمین مکاتب نیز توانائی رسیدگی هر چند اندک به متعلمین را داشتند، اما با افزایش شاگردان از نظر کمی کدام اقدام خاصی بخصوص در مکاتب ولایات و ولسوالی های دور افتاده از سوی دولت صورت نگرفته لذا از لحاظ کیفی حتی بد تر از سالهای قبل گردیده است. در عین حال تعداد از معلمینی که در مکاتب زحمت می کشیدند، متأسفانه به دلایل مختلف از جمله معاش بهتر در مؤسسات بین المللی، امتیازات در ادارات حکومتی و نهاد و انجو بازیهای امروزی در افغانستان، عدم حمایت حکومت و مردم و... وظیفه مقدس روشن ساختن جامعه را ترک گفتند و تاحال جایگزین برای آنان پیدا نشده. در ضمن تعدادی دیگری از استادان کسانی هستند که مدت ها قبل از مکاتب فارغ شده اند، معلومات و میتودهای جدید علمی و تدریس را بلد نیستند. عین مشکل در سطح دانشگاه ها نیز موجود می باشد. تعدادی از استادان در عصر ارتباطات و تکنولوژی قرن بیست و یک به کمپیوتر و انترنت دسترسی ندارند. کتابخانه های مجهز و بروز شده وجود ندارد. از معلومات روز در پلان های درسی روز مره شان موجود نبوده با مدارک خیراتی از طرف بعضی از کشورهای که در صدد ترویج ایده های خاصی شان در یک دوره ای از بحران تاریخی در افغانستان از طریق افراد و حلقات تابع شان بودند، دریافت نموده و در سایه همان مدارک سالهاست که پست های استادی در دانشگاه ها را میراثی ساخته و به اولاد های شان وصیت می نمایند. دانشگاه کابل را کشورهای خارجی لطف نموده اند در لیست دانشگاه های بین المللی قبول کرده اند. یکتعداد از شما دوستان که فضای رکود علمی در دانشگاه کابل را تجربه نموده اید، فکر کنید که با اعتبار ترین و بزرگترین دانشگاه در سطح کشور است، دانشگاها و دارالمعلمین ها در سطح ولایات و نقاط دوردست کشور را به سنجش بگیرید و به مشکلات بی حد و مرز آنان پی خواهید برد. 

مقبره سید جمالدین افغانی در محوطه دانشگاه کابل

خاطره های جالب و رنگارنگ از دانشگاه کابل دارم، در دانشکده ی علوم اجتماعی سه دیپارتمنت است که عبارتند از دیپارتمنت فلسفه و جامعه شناسی، دیپارتمنت انسان شناسی و باستانشناسی و دیپارتمنت تاریخ. بعضی از مضامین بین دو یا سه دیپارتمنت مشترک است، در طول چهار سال اگر دقیق گفته باشم حدود دو یا سه مضمون را از دیپارتمنت باستانشناسی برای ما تدریس می کردند. چپتر های مضامین مذکور در زمانی نوشته شده بود که هنوز کمپیوتر و پرنتر درافغانستان نبوده با ماشین چاپ که خواندنش خیلی مشکل است، چاپ شده بودند، اتفاقاً استادان این دیپارتمنت نسبت به استادان دیگر هم از نظر ظاهری و هم از نظر طرزتفکر و رفتار باستانی تر به نظر می رسند. چپتر مضمون دموگرافی از مضامین مهم بخصوص در بخش احصائیه ها و خصوصیات مردم، حدوداً سی سال پیش نوشته شده بود. یکی از سنت ها در اکثر کشورهای دنیا احترام به بزرگتر ها از نقطه نظر سنی می باشد، لذا همواره بخاطرم می آمد تا چپتر های درسی که سالها قبل از تولد خودم نوشته شده بودند، را احترام بگذارم. در دیپارتمنت ما (فلسفه و جامعه شناسی) استادان شان متفاوت بودند، تعدادی از همان دکترا های نامعلوم گرفته اند که قریب همانند باستانی های دیپارتمنت باستانشناسی می باشند. تعدادی بنام استادان جوان که نمی خواهند چپترهای شان قدیمی به نظر برسد، سالانه دو روش را بلد شده اند: اول سال تحصیلی پوش چپتر را تغییر می دهند و ثانیاً تسلسل عناوین چپترهای شان را تغییر می دهند تا از چپترقبلی کمی متفاوت معلوم شود، شخص خودم چندین بار عملاً چپترها را مقایسه کردم که از نقطه نظر محتوی عین همان سابقه بودند. جالبتر از همه حرف یک استاد در دانشکده روانشاسی است که به یکی از دوستانم که در آنجا درس می خواند گفته بود که چپتری را که من نوشته ام سعی کنید به کسی ندهید و به بیرون از دانشگاه انتقال ندهید، چون این مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی مواد درسی را از کجا پیدا می کنند؟ مجبور هستند که از همین چپترهای ما استفاده نموده و سرقت ادبی نمایند. نمونه های زیادی از گفته های ارزشمند استادان دانشگاه های کابل را دارم که ادعای حیف بودن وجود شان در قاره آسیا را دارند اما ذکر چند نمونه کافیست تا مُشت نمونه خروار باشد. میزان تحصیلات استادان در دانشگاه های دولتی مطابق گزارش وزیر اسبق تحصیلات عالی افغانستان بصور ذیل است:60 % دارای درجه لیسانس34 % دارای درجه ماستر6 % دارای درجه دکترادر این میان فرق خیلی زیاد میان استادان وجود ندارد، در خیلی از موارد همان استادان لیسانس از ماستر و دکترا پیشی می گیرند، چون حداقل سایت گوگل را می فهمند، فقط یک مشکل مانده همان مواد های فاقد اعتبار علمی را که از گوگل پیدا می نمایند، در کمپیوتر شان تنظیم نمی توانند بعضی از حروف ها علامات را اگر از انترنت کاپی کنیم در کمپیوتر بصورت مربع نشان می دهد، که بخوبی نشان دهنده جمع آوری مطالبی پراکنده و بی سر و پا می باشند. اما استادان با مدارج بالا تر از نظر سنی نیز کلان هستند انترنت را بازیچه اطفال می دانند و از همان چپترهای هم سن و سال شان استفاده می نمایند. من قضاوت خیلی کلی نمی کنم، ما استادانی هم داریم که کمی نیاز به کار دارند تا به استاد کمتر معیاری تبدیل شوند، اما اگر از شما کسانی باشید که در چنین دانشگاه ها درس نخوانده باشید، شاید خیلی مبالغه به نظر برسد اما واقعیت های تلخ و موجود است که مدت چهارسال با تمام وجودم تجربه کرده ام.

محوطه دانشگاه کابل

در چنین شرایط استادان و مسئولین ذیربط هر کدام همانند سرطان در این مراکز ریشه دوانیده اند که فضا را برای افراد متخصص و دانشمند نه تنها تنگ ساخته، بلکه بسته نموده اند، برای استاد شدن معیارهای از قبیل روابط خویشاوندی با رؤسای دانشکده ها، دارای سابقه چاپلوسی پیش استادان و مسئولین با صلاحیت، قدرت، ثروت و وابستگی به احزاب انحصار طلب قومی که عملاً می بینیم و ... می باشند که اکثر آنهائیکه مشغول تحصیل در کشورهای پیشرفته بوده اند و در ضد و بند های قومی و گروهی و فساد در دوایر دولتی دخیل نبوده اند از حق تدریس در دانشگاه ها محروم هستند. در چنین وضعیت زمینه های بهتری درس بحث با بوجود آمدن مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی در افغانستان فراهم شد. استادان در این دانشگاه ها از مدارک بالای تحصیلی برخوردار هستند و تاحدی در تلاش بروزسازی مواد درسی و میتودهای جدید علمی برای تدریس شاگردان هستند. اما مشکلات فراه راه آنان نیز زیاد است. دولت آنها را نه به عنوان مراکز تحصیلی زیر حمایت شان بلکه به عنوان رقبای سر سخت دولت به حساب آورده از حمایت آنان خود داری می نماید. بعضی از مشکلات سیاسی نیز دامن گیر بعضی از این مؤسسات می باشد مثلاً در بعضی از این مؤسسات حرفهای امام خامنه ی و ملا عمر از حلقوم استادان می براید و گویا همانند دستگاه ضبط صوت پر شده اند و این جا میخوانند. یک کار خنده آور دیگر برگزاری امتحان ورودی در این مؤسسات می باشد، که تا هنوز دیده نشده که شاگردی هرچند کوچه ی از امتحان ورودی این دانشگاه های ناکام مانده باشد، و هرکه اشتراک نمود مهمتر از همه فیس شان می باشد که این نیز ناشی از عدم همکاری حکومت می باشد، اگر حکومت امکانات هر چند اندک در اختیار این مؤسسات قرار بدهد، شاید آنها به بهتر شدن کیفیت بیاندیشند. همچنان در جریان تحصیل شاگردان که حتی لیاقت شمولیت در صنف های پائین مکتب را ندارند به جز از موارد خیلی استثنائی که هنوز هم نشنیده ام، در این مؤسسات تحصیلی ناکام مانده باشند. تعدادی از افرادی که در دوران مکتب درس نمی خوانند تا از امتحان کانکور رد شده در دانشگاه های دولتی درس بخوانند و توانائی مالی هم دارند جای شان در مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی می باشد، قبل ازینکه مرا متهم کنید یک نکته را می خواهم یاد آورد شوم که این مورد برای همه کسانیکه در دانشگاه های خصوصی درس می خوانند صادق نیست. و لی تعدادی زیادی از شاگرادن شان دارای صفات مذکور هستند، در هر صورت مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی را می توان گزینه های بهتری برای رشد کیفیت تحصیلی دانست. البته در جامعه بی سر و پای افغانستان تعدادی زیاد از مردم توانائی شمولیت در این مؤسسات را ندارند، لذا مجبور هستند که به چپترهای کهن سال دانشگاه های دولتی سر و کله بزنند. 

 نویسنده: ظفرشایان

۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

مکتب متوسطه گودال

مکتب متوسطه گودال

این مکتب در سال 1383 ه ش با تلاشهای جناب خالقداد فطرت، خادم حسین امیری و عبدالحسین شفق و حیات الله ناصری ابتدا در قالب کورسهای سواد آموزی به صورت مختلط آغاز به کار کرد و به مدت سه سال ادامه یافت. نظر به فاصله زیاد که قول گودال به مرکز میرآدینه و لیسه میرآدینه دارد از طرف اهالی پیشنهاد ترتیب داده شد و پس از طی مراحل آن به مکتب ابتدائیه تبدیل گردید. در سال سال 1386 ه ش تشکیل رسمی آن به تعداد چهار بست؛ که سه آن معلم و یکی آن ملازم از طرف وزارت معارف منظور گردید.
در این بست ها عبدالحسین شفق، خادم حسین امیری و حیات الله ناصری بحیث معلم و محمد جعفر بحیث ملازم ایفای وظیفه می نمودند. در سال 1389 دو بست دیگر که یکی آن معلم و یک معتمد نیز به جمع آن افزود گردید. در سال 1391 با تلاشهای آقای فطرت پنج بست دیگر نیز به آن اضافه شد. البته در همین سال آقای شفق و استاد امیری از طریق آزمون جامعت المصطفی ایران و وزارت معارف موفق به بورسیه کشور ایران گردید.



از اینکه این مکتب ابتدائیه در یک شرایط ناگوار پاگذاری شد با دشواریهای نیز به همراه بود که در اوایل در تاریکخانه های از قبیل: دهلیزهای مسجد، غسلخانه های اموات، انباریهای و در زیر خیمه های سوزان و نمناک تدریس میشد. اساتید و معلمین، همکاری های مردمی، خیرین و جوانان و موسسه ها را متوجه مکتب نموده ضمن ارتقای آن به متوسطه زمینی را به مساحت چهار جریب توسط الحاج غلام حسین نماینده از گودال وقف شد و نقشه مکتب در ده اتاق به دو طبقه ترتیب و با بودجه قریب به پنج لک افغانی توسط جوانان منطقه به سر پرستی محمد داوود فرزند مرحوم میرزاحسین قرغنه به تیکه داری خلیفه حسن شاه سپرده شد و مردم نیز در قسمت چوب تخته، کارگر و حشر های عمومی برای تخلیه اطراف  و جای نقشه و حفر چاه آب آشامیدنی سهم بارز گرفتند. در قسمت رفع کمبود معلم محترم الحاج محمدی مسئول مکتب تکامل و تلاش دانش و محترم انجنیر یحی و فعلا محمد داوود در مقاطع مختلف در استخدام معلم همکاری مالی کرده اند.
کمیته ناروی برای افغانستان در بخشهای مختلف: ارتقای ظرفیت تدریسی معلمین و تدویر ورکشاپ های تقویتی در بخش زراعت و برای مکتب در و پنجره، سمنت کف ها و رنگ آمیزی و غیره کار های را نیز کمک کرده است. از سوی هم حدود 110 چوکی را اهدا نموده است. از طریق انکشاف دهات یک حلقه چاه آب آشامیدنی را حفر کرده اند. شعبه اکویپ وزارت معارف به مبلغ یک لک افغانی کتاب و الماری، میز و چوکی را همکاری نموده اند. همچنان محترم محمد انور فرزند محمد اکبر از دهن بوم ماشین برق، ماشین آب و فرشهای کتابخانه را اهدا نموده اند. 
فعلا داخله آن بصورت حاضر 200 نفر می باشند که در دو وقت؛ قبل از ظهر و بعد از ظهر مشغول تدریس اند. هنوز مشکلات عدیده ای وجود دارد که دوستان معارف دوست میتوانند شاگردان این مکتب را همکار نمایند. در اخیر تلاشهای پی گیر دوستان در بخشهای مختلف و همکاری های دوستان قابل قدر بوده و موفقیت های مزید را از بارگاه ایزد متعال در عرصه های مختلف خواهانیم.
پرسونل مکتب:
1-    حیات الله ناصری؛ سر معلم
2-    محمد علی اخلاقی؛ معلم
3-    رحیمه؛  //
4-    محمد جعفر افگاری؛ معلم اجیر
5-    معلم اسد؛   معلم که از طریق مردم مزد دریافت میکند
6-    استاد حسین علی زاده؛ از طرف مردم
7-    نادرعلی موسی؛ از طرف مردم
8-    یاقوت؛ معلم اجیر
9-    محمد جمعه؛ ملازم
10-      عزیزالله؛ معتمد
با احترام حیات الله ناصری سر معلم مکتب متوسطه گودال و با تشکر از روح الله الهام و دست اندرکاران وبلاگ میرآدینه که با زحمات خود این معلومات در اختیار دوستان قرار میدهد.