۱۳۹۱ تیر ۲۳, جمعه

مالستان؛ بومی در اعماق دره های سرسبز


نویسنده مهدی عبادی / زرتشت؛ بخش سوم.
بخش اوّل این مقاله را از اینجـــــــــــــــــــــا  و بخش دوّم این مقاله را میتوانید ازاینجــــــــــــــــــا  بیابید.
1- ازدواج:
به عنوان پیش زمینه این بحث، بصورت مختصر می توان گفت که ازدواج یکی از بخش های فرهنگ است. ازدواج در هر جامعه، با رسم و رواج، با سنن و قواعد، با آداب و کیفیات مختص به خود وجود دارد. همین طور، ازدواج در برداشت عمومی، اساس زندگی اجتماعی در میان جوامع انسانی است؛ اما نحوهی ازدواج و ابعاد اجتماعی و همین طور دیدگاه در مورد آن از جامعه ای تا جامعه دیگر فرق دارد و به تناسب فرهنگ ها، امکانات، شرایط مختلف زندگی از جمله مسأله امکانات و سطح رفاه، فرق می کند. با همه این احوال، اما ازدواج در میان هزاره ها، همان رسم و آداب و شیوه بخصوص خود را دارد. در اینجا چون موضوع ما تنها شهرستان مالستان است، ازدواج در مالستان را بصورت بسیار فشرده روایت می کنیم.


در هزاره جات، خرده فرهنگ ها، رسم و رواج ها در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، از یک شهرستان تا شهرستان دیگر و از یک ولایت تا ولایت دیگر تفاوت دارد. البته این تفاوت گاهی خیلی اندک، و گاهی برجسته تر است.
موضوع دیگر اینکه، جامعه هزاره با سرعت در حال تغییر و تحول است و در جریان این مسیر، فرهنگ ها و رسم و رواج های مردم در ابعاد مختلفش، دگرگون می شود و رفته رفته آداب و سنن قدیمی و نیاکانی، با آداب و سنن جدیدتری استحاله می شوند. به این لحاظ، شیوه عروسی با تمام جوانب آن، امروزه در مقایسه به مثلاً بیست سال قبل، تفاوت هایی را در خود دیده است. با این حال، اما سبک و اسلوب آن، در حقیقت همان یک خط را می پیماید گرچه فقط در صورت، اندک تغییراتی در جریان زمان دیده می شود.
ازدواج در هزاره جات از پایه محکمی برخوردار است. تقریباً عموم مردم به ازدواج عقیده سر و پا قرصی دارند و آن را اساس زندگی مشترک افراد، اساس جامعه و یک امر اجتناب ناپذیر می دانند تا جایی که والدین به شوهر دادن دختر و یا زن گرفتن برای پسر خود را بزرگترین مسئولیت اخلاقی و دینی خود می دانند و تا زمانی که این سنت را بر آورده نکرده اند، خود شان را زیاد راحت احساس نمی کنند.
از این همه مقدمه گویی اگر بگذریم، در شهرستان مالستان میان مردم ازدواج یک امر بزرگ فرهنگی و اجتماعی محسوب می شود از ابتدا (خواستگاری) تا انتهای کار (عروسی و شروع زندگی مشترک بصورت رسمی) مراتب و مراحل خاص خود را دارد.
عموماً در هنگام خواستگاری، ابتدا پسر فرد مورد علاقه خود را با اصرار والدین انتخاب می کند. پس از آن، والدین با درنظر گرفتن ارتباطات دیگر نظر خویشاوندی، درجه آشنایی خانوادگی، قومی و تباری، تصمیم به خواستگاری می گیرند. شیوه های خواستگاری، متفاوت است. اما چیزی که از قبل نیز وجود داشته اینکه پسر خواستگار هیچ وقت خود به خواستگاری نمی رود؛ بلکه این والدین است که می روند خواستگاری معمولاً بدون دعوت و البته در جریان قرار دادن خانواده دختر بصورت غیر رسمی قبل از مراسم خواستگاری.
وقتی خواستگاری انجام شد، در صورت موافقت طرفین، عموماً شیربها و دیگر جوانب آن، در همان لحظه تعیین می شود. بعد از آن، پسر و دختر بصورت رسمی نامزد همدیگر می شوند.
مدت زمان نامزدی به توافق طرفین است. یعنی شرط اساسی در این میان، در دست داشتن امکانات عروسی است. عموماً دو طرف دوست دارند هرچه زودتر عروسی کنند. زیرا دوران نامزدی برای هردو طرف مخارجی دارد و از آنجایی که سطح اقتصاد مردم، خیلی خوب نیست، این مخارج برای دو طرف گران تمام می شود.
در مدت زمان نامزدی، پسر و دختر بسته به دید و سطح سواد و فرهنگ خانواده، آزادی دارند. بالاترین درجه ای آزادی در میان خانواده های فرهنگی مالستان، به دختر و پسر اجازه هر کاری را می دهد. درست شبیه آنچه که در جوامع مدرن امروز دیده می شود. پسر و دختر نامزد می توانند مسافرت کنند. مسافرت های بین شهرستانی و یا مسافرت هایی از این شهر تا شهر دیگر و از این ولایت تا ولایت دیگر. همین طور، نامزد پسر و دختر می توانند رابطه جنسی مشروع و آزاد داشته باشند. اما در خانواده های سنتی و به لحاظ فرهنگی در سطح پایین، آزادی های پسر و دختر در دوران نامزدی محدوداست و چیزی است که از سوی پدر و مادر بخصوص دختر، تعیین می شود و حدود گذاری می گردد. در چنین خانواده ای، مثلاً یک نفر مأمور است تا رفتار پسر را کنترول کند که مبادا قبل از زمان مشخص، پسر به باور خود شان "بی شرمی" کند و با دختر یعنی نامزدش، تماس جنسی بر قرار کند. زیرا بر اساس سنت و مذهب و آموزه های دینی آنها، هر نوع ارتباط در صورت جاری نشدن عقد نکاح، میان دختر و پسر حرام است و کیفر دارد. به این خاطر است که در این اواخر، همین که پسر و دختر با هم نامزد شدند، "صیغه عقد" آنها جاری می شود و دو طرف می توانند بصورت آزادانه تماس های جنسی داشته باشند.
مراسم طوی یا عروسی، نیز مراتب خاص خود را دارد. قبل از همه، به توافق طرفین (خانواده داماد و خانواده عروس) زمان طوی را مشخص می کنند. به رسم معمول، تمام مخارج طوی در خانواده دختر، به عهده خانواده داماد است. خانواده داماد تا روز طوی، همه چیز را آماده می کند. در روز طوی، خانواده داماد به شمول آغیل (ده) دوستان دور و نزدیک خود را صفت قوده دعوت می کند. قوده ها با موترهای شان در ساعات اول روز می روند در ده عروس. پس از صرف نان لباس داماد و عروس طی محافل ویژه پوشانیده می شود. از آن پس، عروس به صورت رسمی، عضو جدید خانواده معمولاً سنتی داماد می گردد که زندگی در خانواده ها، هنوز خیلی قدیمی و به سبک قدیمی است. یعنی عروس به مجرد اینکه در خانه شوهرش می آید، اگر نه تا آخر عمر، حد اقل برای چند سالی باید با والدین و حتا برادر و خواهر شوهرش بصورت یکجا زندگی کند. ولی این امر با گذشت زمان، اکنون کمرنگ شده و ازدواج ها و زندگی مشترک عروس و داماد از همان شروع تازه، دیگر از متابعت باورهای قدیمی، سر باز زده است. این امر رفته رفته خودش را با معار زندگی شهری با اصول و امکانات و رسم و رواج آن برابر می کند.

2- اعیاد:
از آنجایی که مردم مالستان به عنوان بخشی از جامعه هزاره و در سطح کل به عنوان بخشی از مردم این کشور (خراسان بزرگ) به شدت سنتی و مذهبی اند، اعیاد آنها که به لحاظ تاریخی و فرهنگی در مواجهه با مناسبتهای خاصی نامگذاری شده، و در طول، به تعداد چندین تا می رسد.
با این حال از بزرگترین اعیاد این مردم می توان از عید نوروز (سال نو خورشیدی)، عید قربان (عید اضحی)، عید فطر (عید روزه)، عید غدیر خم و چهارشنبه سوری یاد کرد.
عموماً رسم است که در همه اعیاد، مردم با شوق و رغبت و خوشحالی تمام، لباس های نو برای شان تهیه می کنند، تا جایی که امکانات زندگی به آنها یاری کند، حتا خانه نو، اسباب و لوازم نو تهیه می کنند و شماری هم با برپایی جشن های ویژه و گردش، از اعیاد شان تجلیل می کنند.
این اعیاد البته در بعد دیگر، از زیباترین عنصر مردم شناختی برخوردار است که سنت ها و باورهای بومی این مردم را در شکل و شمائل خاص، به نمایش می گذارد. در میان همه اعیاد، به نظر می رسد عید نوروز بخصوص در سالیان اخیر، از اعتبار بهتری برخوردار است. در نوروز که عموما از آن در گویش هزارگی به نام "نوروز علی" یاد می شود، مردم همه لباس های جدید برای شان تهیه می کنند، در روز موعود با مراسم و محافل ویژه و با سفره چیدن رنگارنگ و همین طور سفره هفت سین، مردم سال نو شان را جشن می گیرند.
پس از آن، عید فطر و عید قربان است. این هردو عید از دیگر عیدهای رسمی مردم مالستان است که مثل همه اعیاد، با آداب و رسوم و سنن مختص به خودش برگزار می شود.
غذاهای عیدی مردم مالستان عموماً ملیده، شرینی و دیگر غداهای معمول است. در این روزها، دوستان، به خانه و آغیل یکدیگر دوستانه شرکت می کنند و از همدیگر احوال گیری می نمایند. همین طور، اعیاد تنها بهانه ی برای گردهم آمدن بخصوص دختران دهکده هاست. آنها در این روزها، از فرصت های پیش آمده بهره می برند. عمده ترین مراسم آنها، برپایی مجلس رقص، دید و بازدید از یکدیگر و برخی دیگر از جنبه های این آیین است.

3- چارده پال
عدد چهارده که مردم در لهجه آن را بصورت اختصار "چارده" می گویند، بعد از عدد سیزده که دارای بار سمبولیکی مثلاً به معنای نحص است، یکی از عددهای است که بنا به اعتقاد مردم، از مرحله "نحص" گذشته است. چارده پال نیز به معنای چهارده فال است. عدد چهارده بصورت مستقیم همان گردش استمرار ماه است. یعنی شب چهارده ماه- درست موقعی که ماه به جوانی می رسد. پس چارده پال، یعنی فال گیری در شب چهاردم ماه.
یکی از زیباترین جنبه فرهنگی مردم مالستان، چارده فال است. این عنعنه از دیر زمانی که شاید کسی نتواند برای آن تاریخی تعیین کند، میان مردم رواج داشته است. همچنان این شب از آنجایی که شب فال گیری در طول ماه است، از معنا و معنویت بخصوصی برخوردار است. در این شب که معمولاً در قریه ها میان ساکنین ده عمدتاً زنان دهکده برگزار می گردد، زنها کنار هم جمع می شوند. مردانی که معمولاً روزانه مصروف کارهای کشاورزی و فعالیت های روزانه شان هستند، کمتر حوصله ای برای شرکت در این فال را دارند. از این رو اگرچه این فال مخصوص زنها نیست، اما از آنجایی که مردها کمتر در آن شرکت می کنند، در تمام دهکده ها معمولاً هویت زنانه ای به خود گرفته است.
اصول و روش چهار پال به گونه ای است که معمولاً خانم ها پیش از پیش آمادگی را برای برگزاری این فال می گیرند. بر اساس برنامه از پیش تعیین شده، در شب چهارده، گروهی از خانم ها به شمول دخترهای نوجوان که علاقه ای به فال دارند، در یکی از خانه ها جمع می شوند. وسایل فال گیری قبلاً مهیا شده است. این وسائل عبارت از: یک عدد کاسه میسی، آب پاک معمولاً ترجیح داده می شود آب چشمه باشد، انگشتر و یا حلقه های نقره یی. وسائل این فال گیری همین قدر مختصر است. پس از آنکه جمع خانم ها جمع شد، کسی از میان آنها به عنوان "بیری" انتخاب می شود. البته این انتخاب، اصول و قواعد مختص به خود را دارد. یعنی هر کسی نمی تواند بیری انتخاب شود. زیرا به اعتقاد آنها، بیری کسی باشد که از همه معصوم تر باشد. به این ترتیب، از میان افرادی که در جمع شرکت کرده اند، کسی که دارای درجه کمتر گناه باشد- به اعتقاد و باور آنها- و همین طور دارای سنپایین تر باشد، انتخاب می شود. پس از آن، تمام خانم ها خود را برای شروع مراسم فال گیری، تطهیر می کنند: غسل می کنند، دوش می گیرند و وضو می گیرند. اما بیری بایستی از همه پاک تر باشد. زیرا در این شب تنها اوست که می تواند سرنوشت فال ها را تعیین کند. زیرا که فکر می شود آنکس که معصوم تر و پاک تر باشد، می تواند به فال اعتبار بدهد. گویا او ارتباطی است میان بندگان و روح بلند معنویتی که می تواند از سرنوشت آینده همه خبر بدهد. این مراسم فال گیری، در حقیقت حالی از آینده دانستن است. نیت عمده این است که اشتراک کنندگان، بتوانند از آینده شان باخبر شوند و بتوانند آن را پیش بینی کنند.
بیری را با شال و لباس مخصوصی ملبس می کنند. زمانی که چراغ نفتی و یا شمع روشن می شود، فال گیران دور هم جمع می شوند. بیری یا عروس خارج از دایره غزلخوانان در گوشه پشت به جمع نشسته و سر و رویش پوشیده از یک پارچه است. کاسه میسی پر از آب پاک، درنقطه ای از جلو دست او گذاشته می شود که او بدون اینکه انگشترها و حلقه های نیت شده را ببیند، باید پس از تمام شدن از قطعه غزل، به دستور نیت کنندگان، آن بیرون بکشد به جمع تقدیم کند.
خانم ها گردهم جمع می شوند. بیری منتظر است. کاسه میسی پر از آب نیز منتظر حلقه ها و انگشترهای نقره ای. قبل از آن، یکی دو و یا سه نفر از جماعت اشتراک کننده که غزل بلدند، از سوی جمع برای غزل گویی انتخاب می شوند. پس از آن، وقتی همه اعلام آمادگی کردند، یکبار مراسم در سکوت عمیقی فرو می رود. دستور داده می شود تا همه نیت کنند. در یک لحظه کوتاهی از سکوت، همه با قلب پاک طوری که در حین نیت هیچ مطلب دیگری را در ذهن نداشته باشد، نیت خاص شان را اجرا می کنند و آن را از طریق نوعی هیپنوتیزم ساده، به انگشتر و حلقه نقره یی که در دست دارند، منتقل می کنند. بعد یکی یکی انگشتر ها و حلقه های نیت شده را میان کاسه میسی پر از آب می اندازند.
محدودیتی البته وجود ندارد. یک نفر در عین حال می تواند دو و یا سه انگشتر را نیت کند و به داخل جام بیندازد. فقط مهم است نیت ها را به تناسب انگشترها و یا حلقه هایش به یاد داشته باشد تا در تعبیر آن پس از قرائت غزل، اشتباه صورت نگیرد. زیرا کمترین شکی در دل نیت کننده، می تواند ذهن او را مخدوش کند و او نتواند نیت اش را تعبیر کند.
وقتی انگشترها و حلقه های نقره یی نیت شده به داخل جام میسی پر از آب که جلو دست بیری است، انداخته شد، همه ساکت می شوند. دو نفر یا یک نفر و یا هم سه نفر همصدا یک غزل را در دل شان انتخاب می کنند و آن را هم آواز، بلند و با تُن مخصوصی زمزمه می کنند. وقتی غزل خلاص شد، بیری در حالی که صورتش کاملاً پوشیده از تکه ها و یا شال است، در غیاب کمترین دیدی، دستش را می برد داخل جام. سه بار انگشترها و حلقه ها را میان جام آب به دایره راست می چرخاند. درهمین لحظه صدای ارتعاش اشیای روحانی شده نقره یی که با دیوار معمولاً نگاره شده ای جام میسی آهنگ خوش و روحانی مخصوص شب چهارده را در می آورد، به فضای اتاق می پیچد. بیری در حالی هیچ یکی از انگشترها و یا حلقه های انداخته شده میان جام آب را نمی شناسد، صرف با یکنوع اشراق غریب، یکی از اشیای داخل جام را با دست راست می گیرد. آن را در می آورد و می دهد به جماعت نیت کنندگان که تا این لحظه در انتظار اینکه انگشتر مال چه کسی خواهد بود، دست های شان را با شعف و یا نگرانی مخصوصی به هم مالیده اند. در نور چراغ نفتی انگشتر و یا حلقه ای که با دست بیری از جام میسی بیرون آمده است، معلوم می شود مالی کیست. پس از اینکه صاحب انگشتر و یا حلقه نیت خود را گرفت، یکی از اشتراک کنندگان که از درجه فهم و تعبیرها بهتر از همه است، برای تعبیر کردن غزل انتخاب می شود. فرد مذکور با حوصله مندی تمام، غزل را که به نیت همه انگشترها خوانده شد، تعبیر می کند. صاحب فال که اکنون حلقه و یا انگشتر نقره یی خود را در دست دارد، تعبیر فال را به نیت فال منتقل و مطابقت می دهد تا غزل نظر نظر به نیت او، خبر خوش از نیت او داده است یا بد و البته کمترین زمانی است که یک غزل نتواند معنای دقیقی برای نیت بدهد.
به این ترتیب، با هر بار غزل خواندن، بیری یکی از انگشترها و یا حلقه های ریخته شده داخل جام میسی را بیرون می کشد و تعبیر کنندگان، بدون اینکه از نیت کننده خواهان توضیح نیت شوند، غزل را معنا می کنند. اینکه تعبیر کنندگان در نیت نیت کننده چه اندازه دخالت دارند، فرق می کند. اما معمولاً تعبیر کنندگان در تعبیر بیشتر از یک جمله نمی گویند: خوب یا بد. اما صاحب نیت، بطور طبیعی غزل را خود چندین بار پیش خودش زمزمه می کند و معنای آن را با نیت اش تطبیق می دهد.
این بازی فقط ادای یک ساعت تیری و یا شوخی نیست. خیلی هم جدی است. نیت کنندگان به تناسب اعتقاد شان به این آیین، با این غزل ها و انگشترهای نقره یی سرنوشت آینده شان را پیش بینی می کنند. این نیت ها و تعبیرها، نیت کنندگان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد و آنها نیت های شان را هرگز به شوخی نمی گیرند. از مهم ترین اصول نیت، این است که نیت کننده صرف می تواند یک نیت مشخص داشته باشد. مثلاً یک دوشیزه جوان که آرزویش یافتن یک خواستگار مطابق میل اوست، تنها می تواند نیت بکند آیا او می تواند خواستار ایده ئال اش را پیدا کند! و بعداً پس از خوانش غزل و انتخاب انگشتر نیت شده، او می تواند آن را تعبیر کند و حالی از آینده را دریافت کند.
در اخیر، اینکه تا چه اندازه این نیت ها و فال گیری سنتی، می تواند اعتبار داشته باشد، شاید هیچ کسی نتواند حکم تعیین کند. اگر از خود اشتراک کنندگان چارده پال (نیت گنندگان) بپرسیم، با قطعیت تمام پاسخ خواهند داد به آنچه نیت می کنند و تعبیر می کنند، ایمان دارند.
چارده پال در سالهای اخیر با تغییر سطح زندگی و باورهای مردم، کم و بیش از مُد افتاده است. در بسیاری از دهکده ها، اکنون مراسم چارده پال کمرنگ شده و متأسفانه این آیین زیبا کم کم به فراموشی سپرده می شود. با آنهم، اکنون چارده پال همچنان مخاطبان و طرفداران خود را دارد و در هر شب چهادهم ماه، برگزار می شود. این آیین در لحظه های پایانی خود، برنامه های تفریحی نظیر رقص های دسته جمعی و یا افسانه گویی و قصه پردازی را نیز با خود دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر