نویسنده: علی جعفری |
قضیه پرتو نادری وجناب داود علی نجفی وزیر ترانسپورت و هوانوردی کشور چند روزی است که در فضای مجازی بصورت مرتب توسط دوستان به نشر میرسد. من هیچکدام از این دو شخصیت را از نزدیک ندیده ام و نمشناسم شان، به عنوان یک شهروند وهموطن این دو بزرگوار به قضیه مینگرم ونظرم را مینویسم. تا جایی که من پی بردم مسله این دو عالیجناب یک مسله حقوقی است. «جناب پرتو نادری در مقاله ای جناب نجفی را متهم کرده است که ایشان در جلسه ای با چند نفر گفته است: حامد کرزای را من ریس جمهور ساخته ام.»
حال جناب داود علی نجفی این اتهام را بی پایه واساس خوانده واز ایشان به علت نشر اکاذیب ودروغ به دادگاه شکایت نموده است.
خوب اگر جناب پرتو نادری بر اساس سند ومدرک مستدل چنین مطلبی را در مورد نجفی نوشته است جای نگرانی و اضطراب وهیاهو نیست. ایشان باید در دادگاه حاضر شده مدارک ومستنداتی که به آن در مقاله اش استناد کرده است را در دادگاه ارایه کند واگر دادگاه مستندات ومدارک ایشان را قابل قبول دانستند در آنصورت جناب نجفی باید به جرم تقلب ودستکاری در نتیجه انتخابات باید محاکمه و به زندان برود نه اینکه راست راست چنین شخص ومتخلف ومجرمی ریاست ویا وزارت مملکت را اداره کند. اما اگر جناب پرتو نادری حرف اش را بدون مدرک وسندِ قابل قبول زده است باید به عنوان یک شخصیت فرهیخته وادبی مملکت مسیولیت پذیر باشد وبه قانون و دادگاه مملکت احترام بگذارد.
نکته قابل تامل برای شخص خودم این است که اگر جناب پرتو نادری به عنوان یک شخصیت ادیب وفرهیخته مملکت به قانون و دادگاه مملکت احترام نگذارد و سعی کند با بپا کردن هیاهو ویارگیری و یا قومی وحزبی سازی مسله بخواهدقانون گریزی کند از دیگرمردم که با کتاب وقلم ونبشتن وادبیات سروکار ندارد چی توقعی میتوانیم داشته باشیم؟
مسله اساسی احترام گذاشتن به قوانین ودادگاه مملکت وپیگیری مسایل این چنینی از مجرای قانونی است که متاسفانه در افغانستان از ریس جمهور، ادیب، دانشمند گرفته تا همه وهمه از آن فراری وگریزان اند وهمه بدنبال مجراهای غیر قانونی ودست یازیدن به پارتی بازی، یارگیری و... است.
حالا تعدادی از دوستان با حمایت از پرتو نادری مسله ازادی بیان را پیش کشیده اند.
مانده ام که این دوستان چی تعریفی از آزادی بیان دارند؟
آیا ازادی بیان به معنی متهم کردن دیگران به جرم های اثبات نشده بدون مدرک وسند است؟ اگر چنین است پس قوانین ودادگاه ومرجع رسیدگی به تخلفات وشکایات بی معنی است دیگه، نه؟
کور گوسپو کرکر رامه
جالب اینجا است که تعدادی آگاهانه میخواهند با مطرح کردن «آزادی بیان» یک مسله حقوقی میان دو انسان را به یک هیاهوی جمعی تبدیل نموده واذهان عامه را از اصل ماجرا منحرف کنند، این اشخاص میدانند که چیکار میکنند، اما اکثریت دیگر بدون لحظه ای درنگ وتامل روی مسله همینکه «آزادی بیان» را میبینند مثل کور گوسفند بدنبال صدای پای رمه راه میفتند. بد نیست که آهسته آهسته بیاموزیم که کور گوسفند وار بدنبال صدای پای رمه حرکت نکنیم و تعقل، درنگ وتامل را پیشه کنیم بلکه رستگار شویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر