۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

بُغرا مالستان


بُغرا مالستان

نویسنده: کیهان فرهمند

گزارشگر: خالق ابراهمیی ، عبدالواحید سهرابی ، اسحق علی سهرابی ، ابراهیم سحر.


پیشگفتار:

 شاید خیلی ها با من موافق نباشد از اینکه در مورد یک قریه مینویسم وشاید مرا به منطقه گرایی ویا هم چیزهایی دیگری متهم نمایند، که اصلآ اینطور نیست. قریه ها در واقع همان بخش هایی کوچک از یک منطقه دور افتاده مالستان است که به بخش هایی کوچک تقسیم شده است. پس نوشتن در مورد یک قریه نوشتن در مورد مالستان است، و ما با نوشتن به این شکل دو هدف را دنبال میکنیم. 
1: در قدم اول هدف مان معرفی و ارایه اطلاعات مفید وجامع در مورد مالستان است، و به همین دلیل ما برآن شدیم که این وبلاگ و صفحه مالستان را در فیسبوک راه اندازی نمایم. متسآفانه در هیچ کجانیمتوانیم یک اطلاعات مفید و جامع را در مورد مالستان بدست بیاریم. هزاران تا وبلاگ و وبسایت بنام مالستان است و متآسفانه هیچکدام از این وبسایت ها و وبلاگها اطلاعات دقیق و مشخص و مفید که در مورد مالستان باشد را ندارد. بر همین اساس یکی از اهداف مان این است که مطلب مخصوص مالستان بنویسیم و این خلا را در مورد مالستان پرنمایم. گرچند در این رابطه با انتقادات از سوی بعضی از دوستان روبرو شدیم که مارا به منطقه گرایی متهم میکردند، که اینطور نیست و هدف مان منطقه گرایی نیست، بلکه فقط میخواهیم در مورد مالستان اطلاعات دقیق مفید و جامع بنویسیم.
2: نه تنها بعضی ها بلکه همه مالستانی ها در مورد مالستان چیزی نمیدانند، به این معنی که اگر کسی از بغرا است چندان اطلاعات در مورد پَشِی یا میرادینه و یا مکینگ ندارد، همانطور برعکس کسی که از پَشِی است و یا از مکنیگ است اطلاعات در مورد بغرا ندارند. متآسفانه هیچ وبسایت و وبلاگ نیز چنین اطلاعات ارایه نمیدهد، همچنین هیچ ارگان خاص هم نیست که کسی بتواند چنین اطلاعات را بدست بیاورد. این هدف ما است که چنین اطلاعات را در رابطه با قریه هایی مالستان از لحاض موقعیت و امکانات و احتیاجات ارایه دهیم. از تمامی دوستان در همینجا خواهش دارم که اطلاعات مفید و جامع در مورد هر قریه که دارند نوشته وبرایی ما بفرستند تا ما آنرا به  نشر بسپاریم.


اطلاعات کلی در مورد قریه بُغرا:

 بُغرا یکی از قریه هایی مالستان است که از طرف شرق به قریه هایی نوجوی ، بیوا ، لاغرجوی ، منتهی میشود. طرف جنوبش قریه قل مزید و کوهایی بلند چون ایسپی پامی ، سوروغ ،  کافر کوه،  احاطه شده که به قریه غیغانتو منتهی میشود. طرف غرب هم قریه القبلان (آله قبلو) واقع شده است. طرف شمال بغرا کوهای بزرگ و سر به فلک کشیده چون ، پیتَو گورو ،  ایسپی ،  درنگ، احاطه شده که در پشت این کوه ها قریه هایی چون، شنیده ، تنگی و دیسمو، و جمبود ، واقع شده است. این قریه در یک بلندی و قول  واقع شده که دست رسی به رودخانه عمومی مالستان ندارد، و در یک کلام میتوان گفت که یک منطقه خشک کم آب وصحرا برهوت است!
          نمایی ازقریه بُغرا از سرکافرکوه
این قریه یکی از قریه هایی پرجمعیت مالستان است که با وجود مهاجرت هایی که در طی سالهایی متمادی در ایران و پاکستان و شهرهایی خود افغانستان صورت گرفته است، دوصد شست خانوار زندگی میکند، و جمعیتش را میتوان 4000 تا 5000 تخمین زد. از لحاض قومی در بغرا چهار قوم ساکن است که قوم مُلکی در اکثریت است و بعد  قوم میراحمد بیشترین جمعیت بغرا را بخورد اختصاص میدهد. از قوم مورتی و باسی هم در بغرا سکونت دارند ودر حد بیست الی سی خانه از هرکدام شان است. بغرا دارای سه منبر بستی است که معروف به پای بغرا ،  شیونه سر بغرا ، بلنه سر بغرا است، علاوه بر این چهار تا مسجد نیز دارد که در کنار منبر از آنها مردم بغرا استفاده میکند. این مساجد عبارتند از مسجد آغیل گوشی ، مسجد آغیل میانه ، مسجد آغیل پیتو ، مسجد شیونه سر بغرا.
همچنان بغرا دارای چهار مکتب و دو کتابخانه و یک تیم فوتبال و  یک تیم صحی مخصوص مادران و دو کورس سواد آموزی مختص بانوان میباشد.


اقتصاد:

با وجود اینکه بغرا در یک منطقه خشک ودر بلندی واقع شده است ولی زمین زراعتی نیز دارد که مردم از آن برایی کشت گندم ، جو ، کچالو ، عریشقه ، شپتل ، شخل ، کلول ، و دیگر سبزیجات استفاده میکند. همچنان در ختان میوه از قبیل سیب ، زرد آلو ، توت ، بادام ، گیلاس ، نیز در بغرا یافت میشود. با وجود تمام اینها باز هم اقتصاد بغرا وابسته به خارج است و بغرا بشترین مهاجر را در کشورهایی خارج دارا میباشد. بطور مثال فعلآ قریب به سیصد نفر از مردم بغرا که اغلب جوانان هستند در ایران مهاجر ند.  بعد از ایران عربستان سعودی دومین کشور است که مردم بغرا بیشترین مهاجر را در آن دارا میباشد که همه برایی کار به این کشور مهاجرت میکند. تعداد مهاجرین مردم بغرا در عربستان سعودی را میتوان 150 نفر تخمین زد که رقم قابل توجه برایی یک قریه است. علاوه بر ایران و عربستان کشورهایی دیگر نیز است که مردم بغرا در آنها مهاجرند، کشورهایی از قبیل کویت ، امارت متحده عربی ، اتحادیه اروپا و استرالیا، ولی رقم مهاجرین در این کشورها خیلی کم است که قابل مقایسه با قریه هایی دیگر بنا بر جمعیت و نفوس بغرا نیست. بر همین دلیل ما میتوانیم با جرآت بگویم که اقتصاد این قریه متکی بر خارج است و هیچگونه پشتوانه داخیلی ندارد.
سالانه شاید میلیونها دلار از ایران و عربستان سعودی و دیگر کشورها سرازیر بغرا میشود که متآسفانه به علت عدم مدریت درست و صحیح وعدم دانش اقتصادی و نبود امنیت اقتصادی که، در سرتاسر افغانستان سایه افگنده است و رقابت هایی ناسالم و غیر ضروری مسرف شده و هیچگونه تآثیر در روند پیشرفت این مردم ندارد.

بازار بیوا:

 همانطور که همه میداند مرکز مالستان بازار شنیده است ولی بازار هایی دیگر نیز در ولسوالی مالستان وجود دارد که در کنار بازار شنیده به فعالیت اقتصادی میپردازد که ، از آنجمله میتوان بازار بیوا را نام برد. این بازار در اوایل دهه هفتاد بوجود امده و علت بوجود آمدنش نیزاین است که بر اثر اختلاف که با مردم شینیده بر سر قیمت هایی دکان پیش امده بود مردم بغرا با همکاری بعضی دیگر از قریه ها اول یک بازار در دیبه پنج برجه دایر نمودند که منجر به شکست شد این پروژه، اما دیری نپاید که اختلاف برسر قیمت دکان ها با مردم شنیده دوباره استارت زده شد که بعضی ها گفته بودند ماهانه اینقدر پرداخت میکنید خوب وگرنه از دم تان گرفته از بازار شنیده بیرون میکنیم! بنابر همین اختلافات بود که کلنک بازار بیوا توسط مردم بغرا و چند قریه دیگر زده شد. حالا کهده  سالها از فعالیت این بازار رقابتی که اکثر مالکین آنرا مردم بغرا تشکیل میدهد میگزرد واین بازارکم کم جای خود را در مالستان باز میکند.  گرچند نمیتوان نامش را بازار گذاشت ولی با آن هم برایی مردم قریه هایی اطراف بنا به دلیل نزدیک بودن خیلی مفید است.


برق وانرژی:

 در کل مناطق مالستان به علت اهمیت ندادن دولت مشکلات عظیم در رابطه با انرژی و برق وجود دارد که، مردم مجبور هستند که برایی روشنایی و گرما در زمستان و پخت پز سالانه مبالغ هنگفت را هزینه کند، که در بعضی موارد باعث از بین رفتن محیط زیست نیز میشود به علت قطع نمودن درختان برایی سوخت، اما بغرا بدلیل دور بودن از رودخانه عمومی مالستان مشکلات دو چندان در رابطه با برق دارد. تا زمان طالبان مردم برایی روشنایی از الکین استفاده مینمودند، اما بعد از دوران طالبان مردم بسوی برق برایی روشنایی رو آوردنند. بدلیل دور بودن وزمین نداشتن در کنار رودخانه عمومی مالستان مردم در قدم اول به خرید جنراتورهایی دیزلی چینی بصورت مشترک رو اوردند، امابا گذشت چند مدت بدلیل هزینه بالای جنراتورها و عوارض آنها تصمیم گرفتند برق از قریه هایی همجوار وارد کنند.

                                         این عکس از تراغ درنگ گرفته شده است
وارد نمودن برق خیلی کار شاقه معلوم میشد چون راه بسیار دور بود و نیاز به هزینه بسیار زیاد داشت اما، مردم بغرا عزم خود را جزم نمودند و به هر طریق که بود میخواستند برق آبی وارد کنند.
مبلغ هنگفت را همه مردم جمع آوری نمودند و با شخصی که در کوشه لاغرجوی آسیاب داشت قرارداد بستند. این آسیاب با آمدن اسیاب هایی برقی در مالستان بدون استفاده بود و صاحب این آسیاب هم بدلیل نداشتن مشتری اقدام به ساخت نیروگاه برق نگرفته بود، زیرا درقریه هایی همجوار چون لاغرجوی و شینیده و بیوا همه نیروگاه برق خود را داشتند و هیچ نیاز به چنین نیروگاهی احساس نمیشد. با پیشنهاد مردم بغرا موافقت شد و هیچگونه ممانعت از طرفی کسی دیده نشد. در هنگام راه اندازی این نیروگاه و سیم کشی مردم بغرا خیلی ها مردم بغرا را به تمسخر میگرفتند و با لحن کنایه و زخم زبان میگفتند تا چند روز دیگه شهر بُغرا دارای برق شبانه روزی خواهد شد! مردم بُغرا موفق شد که برق شبانه روزی را راه اندازد و چند شب را در زیر نور برق که از نیروگاه آبی بدست می امد نان شب خود را بخورند.
اماچندی نگذشت که مخالفت بعضی از مردم محل آغاز شد و از صاحب نیروگاه خواستند که فرستادند برق به بغرا را قطع کند. این مخالفت از طرف مردم لاغرجوی بوجود امد و دلایل شان نیز در اول مخالفت این بود که این آب مشترک است و نصف این آب برایی اسیاب است، و در تابستان به دلیل خشک سالی و کشت کار نصف آب زراعت مردم لاغرجوی را کافی نیست. مذاکرات مردم لاغرجوی و صاحب نیروگاه آغاز شد و در این مذاکرات به این توافق رسیده شد که در تابستان پاییز به علت کشت کار و همچنان از روی روز این برق باید قطع باشد. این دلایل برایی مردم بغرا دلایل خیلی مسخره بود چون این مردم میدانست که لاغرجوی چقدر به آب نیاز دارد.
این توافق به مزاق مردم بُغرا خوش نیامد و صاحب نیروگاه را محکم گرفتند و توافق مربوطه را رد کردند، رد شدن توافق توسط مردم بغرا باعث شد که اختلاف بین صاحب نیروگاه و مردم لاغرجوی بوجود بیاید و کارشان به ولسوالی مالستان کشیده شود. دلایل دیگه که مردم لاغرجوی مطرح میکردند این بود که نصف این آب برایی راه اندازی آسیاب است و شما حق استفاده بعنوان نیروگاه را ندارید.
اختلافات به اوج خود رسید تا جایی که مردم لاغرجوی کابل هایی برق مردم را قطع کردند و ستونهایی برق و کابل های مردم را به یغما بردند! در نتیجه برق بغرا قطع شد و مردم بُغرا یخن صاحب نیروگاه را محکم گرفتند که این باعث شد این مشکلات و اختلافات حتی در ولسوالی مالستان حل نشود و پرونده را به کابل و غزنی انتقال یابد، که خود باعث مسرف هنگفت برایی صاحب نیروگاه و مردم لاغرجوی شد، بدلیل پرداخت رشوه هایی هنگفت در ادارات فاسد دولت! مردم لاغرجوی غزم خود را جزم نموده بودند که به هر شکل میشود جلوی صادارت برق به بغرا را بیگیرند، حتی بعضی هایشان به صاحب نیروگاه گفته بودند که حاظرم با هندوان به توافق برسیم و برق صادر کنیم ولی به مردم بغراه نه! این برخورد ها در صورت اتفاق می افتد که وقتی سرک هایی عمومی مالستان تعمیر و بازسازی میشود و حتی زمانی که ساخته شده بود، مردم بغرا از منطقه پشه خانه تا منطقه لاغرجوی را ساخته اند و بازسازی و تعمیر هم میکنند. وقتی مردم بغرا در بازسازی و ساخت سرک عمومی مالستان سهم داشته باشد چطور نمیتواند به رودخانه عمومی مالستان سهم داشته باشد؟  ایا خجالت آور نیست که ما حتی داده هایی طبیعی را بر همدیگر روا نداشته باشیم؟ وقتی ما خود مردم مالستان اسایش همدیگر را نخواهیم از دیگر مردمان چه انتظار میتوانیم داشته باشیم؟ وقتی خود مردم مالستان هندو را ووو را بر مردم مالستان ترجیح دهد واقعا از چنین جامعه و از چنین مردمان چه انتظار میتوان داشت؟ مردم لاغرجوی بصورت آشکارا خواهان باج دهی مردم بغرا و صاحب نیروگاه بودند، که چیزی بسیار تآسف انگیز است. در آخر مردم بغرا بدون برق ماندن و هرچه هزینه هم که در این رابطه کرده بودند از دست دادند و هیچ نتیجه تا بحال بدست نیاوردند. بعد از آن مجبور شدند یکبار دیگر مسرف کنند و اینبار به انرژی خورشیدی روی آورند که هزینه بسیار کلان را متقبل شدند. در ضمن آنهایی که در خارج نفر نداشتند بدون برق ماندند و از الکین استفاده میکنند.


مکتب لیسه شهید بصیربُغرا:

 این لیسه بار اول در سال 1370 بوجود آمد و بنیانگزار آن نیز حاجی رحیم و دیگر مردم بُغرا بود. اما متآسفانه فقط 3 سال دوام آورد و بدلیل شرایط بد آن دوران بسته شد. آغاز مجدد در سال 1381 بود که توسط مویی سفیدان قریه بغرا و همکاری مردم القبلان (آله قبلو) دایر شد و در وزارت معارف راحستر گردید.   این لیسه در واقع دو مکتب است که هرکدام به صورت مجزا در وزارت معارف راجستر شده است.
1-    لیسه ذکور شهید بصیر بُغرا
2-    لیسه اناث شهید بصیر بُغرا
در اول شاگردان در خیمه در زیر آفتاب سوزان درس میخواندند و هیچگونه امکانات نداشت، تا اینکه یک ساختمان توسط موسسه همبستگی ملی ساخته شد. مبلغ اعمار این ساختمان هشتادهزار دلار بود علاوه بر اینکه باید بیست درصد اعمار این ساختمان را مردم میپرداخت. به علت نظارت نادرست و همکاری نکردن مردم این ساختمان آنطورکه باید ساخته میشد نشد، در وسط پروژه پیمانکارها ادعایی ناکافی بودن هزینه پروژه کردند که این منجر به توقف پروژه گردید. پیمانکاران پرونده این پروژه را به پارلمان آوردند و از طریق آقایی داکتر رمضان بشردوست خواهان تزریق نمودن هزینه مجدد از طرف دولت شدند که متآسفانه این درخواست در پارلمان دوره قبل رد شد و پذیرفته نشد. (در دوره قبلی مردم مالستان بدلیل تعدد کاندیدا در انتخابات متآسفانه و بد بختانه هیچ نماینده در پارلمان نداشتند، وعده دیگر هم مثل سجادی و قاسمی که بعضی از مردم مالستان به ایشان رای داده بودند هیچگونه همکاری با مردم مالستان نکردند) در نتیجه پروژه برایی چند سالی متوقف ماند و در نهایت پیمانکاران پروژه با هزینه شخصی خود به اتمام رساندند که در واقع یک ساختمان درجه چندم است.
از همین ساختمان بصورت مشترک هم لیسه ذکور شهید بصیر استفاده میکند و هم لیسه اناث شهید بصیر استفاده میکند، که متآسفانه کفایت این دولیسه را نمیدهد. در واقع میتوانیم بگویم که یکی از این  مکاتب اصلآ ساختمان ندارد.
                                                                      مکتب لیسه شهید بصیربُغرا
مشکلات عمده دیگر که در این مکتب ها دیده میشود نبود معلم مسلکی و تحصیلکرده است که این تنها مختص مکتب شهید بصیر نیست بلکه تمام مکاتب هزارجات به همین مشکل گرفتارند.  بطور مثال به دلیل نبود معلم شاگردان صنف یازده معلم شاگردان صنف نهم هستند همینطور شاگردان صنف نهم معلم شاگردان صنف ششم.
همچنان اکثر معلمان این مکاتب را آخوند ها تشکیل میدهند که بعضی هایشان از هیچگونه دانش در این زمینه برخودار نیستند. ( برادرم صحبت مینمود که فلان معلم بدلیل نداشتن سواد وسوال پیچ شدن توسط فلان شاگرد کتاب کیمیا را با لگد زده است!)  دانش آموزان برایی ارتقای سطح دانش خود و گذشتند از صد بنام کنکور مجبورند در زمستان راهی کابل شوند، تا با خواندن کورس هایی تقویتی بتوانند بر دانش که در مکتب بدست نیامده بدست بیاورند، که این خودش هزینه هایی هنگفت به همراه دارد و کسانی که قادر به پرداخت این هزینه نباشند از رقتن به کابل و کورس هایی تقویتی باز می مانند و مجبورند با همان دانش ناکافی که از مکتب بدون معلم بدست اورده به استقبال کانکور بروند.
با تمام این مشکلات مکتب شهیدبصیر بغرا در چهار سال گدشته بیشترین قبولی را در کانکور داشت که جای افتخار است.

برایی آشنایی با شهید بصیر مالستانی به این پُست مراجعه کنید.


مکتب متوسطه توحید بُغرا:

 این مکتب دربین سالهایی هفتاد دو و هفتاد چها ر بوجود آمد و بنیانگزار این مکتب حاجی خلیلی شنیده بود که با هزینه وجوهات دایر نمود. در ابتدا از متُد ایرانی کتابها ی ایرانی که خود شخصآ در زمان مجاهدین از ایران وارد نموده بود استفاده میشد. موقعیت این مکتب در ابتدا در منبر پای بغرا بود و بعد ها به نوجوی نقل مکان نمود و از انجا نیز دو سالی در خانه شخصی داکتر مبارکشاه در بیوا بود، بعد از آن که مردم بغرا بازار بیوا را بوجود اوردند چند دکان را به این مکتب اختصاص دادند. ( من خودم از صنف دو تا صنف چهار را در این مکتب خواندم. این درست زمانی بود که دیگر هیچ مکتب در مالستان فعالیت نمیکرد و بسته بود.) بعد از آن به منطقه بنام خربه که در بین قریه نوجوی و قل مزید و پایی بغرا موقعیت دارد نقل مکان نمود.  حاجی خلیلی خود شخصآ این مکتب را در وزارت معارف بنام مکتب متوسطه توحید بغرا راجستر نموده است، و این مکتب نیز در واقع دو مکتب است که با نام هایی مجزا در وزارت معارف راجستر گردیده است.
           1-مکتب متوسطه ذکورتوحید بُغرا
           2-مکتب متوسطه اناث توحید بُغرا
ساختمان این مکتب نیز توسط شخص آقای حاج خلیلی اعمار شد که مسارف آن از وجوهات تهیه شده بود. بعد ها حاج آقایی خلیلی این مکتب را به مردم بُغرا و قل مزید و نوجوی واگزار نمود. از مشکلات این مکتب نداشتن ساختمان درست است که ساختمانش مهندسی نشده ساخته شده و در ضمن ساختمانش خامه است.البطه مردم از طریق موسسه همبستگی ملی درخواست اعمار مجدد این مکتب را نمودند که پذیرفته نشد و تنها موسسه یک حیاط برایش ساخت، آن هم بصورت که بیست درصد هزینه ساختش را خود مردم دادند. از مشکلات عمده دیگر این مکتب نیز مثل سایر مکاتب همانا نداشتن معلمین مسلکی و با سواد است که حتی یک معلم هم نیست که فوق دیپلم باشد. همچنان ساختمان این مکتب برایی دو مکتب کافی نیست و شاگردان بصورت تقصیم بندی شده در این ساختمان درس میخوانند. مثلآ نصف از شاگردان پیش از ظهر و نصف دیگرش بعد از ظهر برایی درس خواندن می ایند.


کتابخانه امام علی بُغرا:

 این کتابخانه در سالهایی 1372 درشهر قُم توسط روحانیون بُغرا و همکاری مهاجرین بغرا مقیم تهران تآسیس شد. مقدار کتابهایی بسیار نفیس و با ارزش در ان سالها از ایران وارد بُغرا شد که کار بسیار کلان و با ارزش بود. این کتابخانه در ابتدا در خانه شخصی کربلای اخلاقی در دهن سی بغرا موقعیت داشت و در هفته چهار روز برویی عموم باز بود و هرکس میتوانست از کتابهایی موجود در این کتابخانه استفاده نماید. بعد ها مردم شیونه سر بُغرا مسجد را باز سازی نمودند و در کنار این مسجد یک ساختمان نیز برایی کتابخانه ساختند. 
بد بختانه به علت عدم مدیریت درست و صحیح و نبود مسول خوب این کتابخانه بعد ازچند سال فعالیت بسته شد و اکثر کتابها نیز توسط مردم به یغما رفت! در هرخانه بخشی از این سرمایه بصورت پراکنده یافت میشود. تنها قفسه کتابخانه و مقدار خیلی کمی از کتابها در کتابخانه در بسته موجود مانده بود. این کتابخانه در بهار سال 1389 دوباره راه اندازی شد و فعلآ در خانه حاجی جانعلی پیِتَو بغرا موقعیت دارد.

 کتابخانه مکتب شهید بصیربُغرا:

 کتابخانه شهید بصیر کتابخانه است که من و دوستم امِین نجفی وهمکاری چند تایی دیگر از دوستان در محرم 1388 در تهران گفتگویش را اغاز کردیم، و در این گفتگوها موفق شدیم با شخصی صحبت نمایم که حاضر بود در این پروژه سرمایه گزاری کند. متآسفانه بدلیل اختلاف بنده و رفقایم با چند تن از روحانیون منطقه و موی سفیدان مردم بُغرا بر سر جای کتابخانه و مسول کتابخانه و اختلاف سلیقه در خرید کتابها و همچنین اختلاف برسر نام کتابخانه به حاشیه رانده شدیم، واین اختلافات باعث شد کتابخانه امام علی بغرا مجدد راه اندازی شود. تعداد 800 جلد کتاب جدیدآ از ایران وارد کتابخانه امام علی بُغرا شده، وکتابهایی دیگری نیز در دستور خرید است که امیدوارم از نمایشگاه امسال تهران خریداری شود. ( اختلافات از این قرار بود که بعضیها میخواستند که کتابخانه در مکتب فعال نشود چون در این مکتب از بچه هایی القبلان (آله قبلو) هم درس میخواند و باید مردم القبلان در کتابخانه سهم بیگیرد. همچنین یکی دیگر از اختلافات این بود که مسول کتابخانه ملای مکتب باشد که من به شدت مخالف بودم. بخش دیگر از اختلافت بر سر خرید کتاب بود که مقدار قرآن و توضیح المسایل میخواستند خریده شود که من موافق نبودم و پیشنهادم این بود که بجایی این کتابها کتابهای بهتری و مفیدتر بخریم، که من موفق نشدم و آنطور که میخواستند کردند!) اما کتابخانه شهیدبصیر بُغرا راه اندازی شد و در لیسه شهیدبصیر بُغرا موقعیت دارد، با این تفاوت که کتابهایی ار قبیل علوم انسانی و اطلاعات عمومی و قرآن و توضیح المسایل در کتابخانه امام علی بُغرا نگهداری میشود، که در آغیل پِیتَو در خانه حاجی جانعلی موفعیت دارد، و در کتابخانه شهید بصیر بُغرا در مکتب شهید بصیر موقعیت دارد و تنها کتابهایی از قبیل کتابهایی درسی و کمک درسی و کتابهایی تقویتی برایی کانکور و غیره نگهداری میشود.


کلینیک بُغرا:

 این کلینیک در دهه شصت در بغرا توسط مرحوم داکتر مبارکشاه و با حمایت موسسه لیپکو در بُغرا دایر شد و تا به امروز در خدمت مردم مالستان است. ابتدا این کلینیک را داکتر مبارکشاه در مِلک شخصی خود دایر نمود و از هزینه شخصی خود برایش ساختمان ساخت. موقعیت این کلینیک در چونی بُغرا بود که حدفاصل پای بُغرا و شیونه سر بُغرا بود. این کلینیک بصورت تخصصی به مداوایی امراض ( سیل ، توبرکلوز، لیپروسی ) و به صورت عمومی به امراض عمومی میپرداخت.  یک کلینیک مجهز با لابراتوار و دوا خانه با داروهای بسیارمفید مطابق با نیازجامعه دراختیار مردم مالستان بود وکاملآ معاینه وداروی مجانی در خدمت مردم مالستان ومراجعین که از ولسوالیهای همسایه مالستان می آمدند ارا یه می کرد. این خدمات در شرایط بود که مبطلایان به امراض (توبرکلوز و لیپروسی) مورد بی مهری و بد رفتاری مردم مالستان واقع میشد. بطور مثال کسانیکه به این امراض مبتلا بود از آغیلی و دیگر کارهایی مشترک مانع میشدند و از جامعه تَرد میکردند. حتی دربعضی موارد مبتلایان به امراض مربوطه در کوه زندگی میکردند واجازه نداشتن تا با مردم نشست وبرخواست نمایند. داکتر مبارکشاه همینکه اطلاع میافت که کسی به چنین امراض مبتلا است خود شخصآ به دیدارافراد می شتافت ومریض ها را به کلینیک آورده و بستری مینمود. آنهایی که نیاز به بسترشدن در کلینیک نداشت در منزل خودشان تحت معالجه قرار میداد و درهرهفته ازمریضان بازدید مینمود. اغراق نگفته م که اگر بگویم فعالیت ایشان گر نبود مردم مالستان و ارزگان و ناهور را امراض (توبرکلوز و لیپروسی) تباه میکرد. فعالیت این کلینیک بخصوص فعالیت داکتر مبارک شاه خود یک نماینده گی تمام عیار برای داکتران متخصص خارجی گردید. سالانه داکتران خارجی برایی معالجه به کلینیک بغرا می آمدن و به مداوای امراض از قبیل: ( 1 دستگاه گوارشی 2 قلب وعروق 3 چشمی4 مفصل و استخوان 5 داخلی عمومی 6 گوش و گلو و بینی 7 توبرکلوز ولیپروسی) میپرداختند.  درسال یک تا سه بارداکتران خارجی به مدت یک ماه در کلینیک بغرا اقامت داشتند وبه مراجعین که از گوشه وکنارمالستان وولسوالی های همجوار می آمدند رسیدگی می کرد که حتا بهتر از امروز خدمات صحی درمالستان صورت می گرفت.
این کلینیک دربین سالهایی 1383 و 1384 توسط موسسه لیپکو و همکاری مردم بُغرا ازقریه بُغرا به بازار بیوا انتقال یافت گرچند مشکلات بر سر جایی این کلینیک وجود داشت و عده خاص (البطه مردم بغرا نبود!)اجازه نمیدادند که این کلینیک در بازار بیوا ساخته شود، اما مردم بغرا با مذاکره و گفتگو موافقت آنها را جلب کردند و تا به امروز این کلینیک در خدمت مردم شریف مالستان است.


کمیته صلح بُغرا:

 این کمیته در سالهایی 1384 تا سال 1386 فعالیت نمود. فعالیت این نهاد در بین مالستان و جاغوری بهترین بود و از این لحاض طی یک سیمینار به کابل دعوت شد و در این سیمنار به چندنفر کارت گزارشگری محلی داده شد. علاوه بر آن چند پایه کامپیوتر نیز بدست آوردن و که در مراحل بعدی توانستند کورسهایی زبان اینگلیسی و کامپیوتر در بُغرا دایر نماید، که اولین کورس زبان و کامپیوتر بصورت رسمی بود.  این نهاد دارای یک نشریه بنام پیک صلح بود که متآسفانه تنها چهار شماره به نشر رسید و در بین مردم توزیع گردید. سردبیر این نشریه جناب آقایی ابراهیم ایثار بود و اعضایی تحریریه آن نیز هرکس بصورت آزاد مقاله میدادند. متآسفاه فعالیت این نهاد متوقف شده و مدتها است که فعالیت نمیکند.


کورس سواد آموزی:

 این کورس فعالیت خود را از سال 1381 آغاز نمود که تا به امروز ادامه دارد و مختص و ویژه برایی بانوان است. این کورس در منطقه بلنه سر بُغرا و شیونه سر بُغرا موقعیت دارد و فعالیت میکند و اکثر شاگردان را نیز زنان میانسال، کسانی که در دوران حکومت تاریک اندیشان از تحصیل مانده اند تشکیل میدهند. از زمان فعالیت این نهاد تا بحال خیلی از بانوان میانسال موفق شده اند که بتوانند بنویسند و بخوانند.

تیم صحی برایی مادران:

 این تیم در سال 1383 بوجو آمد و از عمده فعالیت آن نیز جلوگیری از بارداری ناخواسته و جلوگیری از مرگ و میر مادران است. در بلنه سر بُغرا خانم بصیر و در شیونه سر بُغرا خانم ابراهیمی مدیریت این تیم را بر عهده دارد. گرچند اینها تحصیلات عالی پزشکی ندارد، اما چند دوره کوتاه مدت پرستاری و مامایی را در کلینیک شینیده گزرانده اند. همچنان این تیم صحی داروهایی از قبیل دندان دردی ، سورفه ، اِسهال ، و دارو هایی مسکن بصورت مجانی در اختیار مادران قرار میدهند، و بیشتر فعالیت شان شکل مشورتی دارد که سطح آگاهی ماردارن را در رابطه با بارداری و غیره بالا بیبرد.


تیم فوتبال شاهین بُغرا:

  
 این تیم در سال 1387 بوجود امد و با تلاشهایی بی وقفه مرحوم رمضان عباسی در اداره تربیت بدنی غزنی راجستر گردید. این تیم دوسال پیاپی در مالستان مقام اول را بدست آورد و در یکسال هم مقام سوم را بدست اورد. در آینده انتظار هایی بیشتر و بهتری از این تیم در سطح کشور داریم، امید وارم که جوانان بشاش و غیرتمند بتوانند ما را به این مهم برسانند.


منابر و مساجد:

 همانطور که در اول به اختصار گفته شد که بُغرا دارای سه منبر و سه مسجد است، حالا به بررسی این منابر و مساجد میپردازیم

                                                     منبر بلنه سر بُغرا
منبرشیونه سر بُغرا: تاریخ بوجود امدن این منبر را نمیدانم تنها میدانم که زمانی بُغرا یک منبر بستی بوده و به دلایل رشد چشمگیرجمعیت تبدیل به چند منبر بستی شده است. این منبر در بین آغیل سیابغلگ و قلم مازار موقعیت دارد که میشود گفت در وسط بغرا وافع شده است. اول این منبر در بین کشتزارموقعیت داشت و بنا به دلایل رشد جمعیت و کوچک بودن این منبر مردم تصمیم به ساخت منبر جدید گرفتند. ساخت منبر جدید در سالهایی 1372 الی 1373 آغاز شد. ( تاریخ دقیق ساختش را نمیدانم. امیدوارم اشتباه نکنم) این اولین منبر بود که در سطح مالستان به این شکلی و بسیار بزرگ ساخته میشد.( یادم است که زمانی من بچه بودم در منبر مکتب میرفتم، عده از میرادینه آمده بودند برایی دیدن این منبر و میخواستند که منبر خود را باز سازی کنند و نیاز به مشورت داشتند از لحاض مسرف و طرح و نقشه.) بعد از ساخت این منبر موج از بازسازی و نو سازی منابر در ستح مالستان آغاز شد که مسارف بسیارهنگفت از دارایی های این مردم در راه بازسازی و از نو سازی منابر اختصاص میافت. با ساختن منبر جدید مردم شیونه سر بُغرا منبر سابق را تبدیل به مسجد نمودن و بخشی از منبر قدیم را برایی کتابخانه امام علی اختصاص دادند. اینطور شد که مرردم شیونه سر بُغرا دارایی مسجد نیز شدند.
                                                                                                                              مسجد آغیل گوشی
منبر بلنه سر بُغرا: متآسفانه از تاریخ دقیق ساخت این منبرنیز خبر ندارم و عمرم قد نمیدهد، اما انچه میدانم این است که این منبر دارای قدمت تاریخی است و برایی مردم قداست خاص دارد. این منبر نیز در سال 1377 باز سازی شد و مسارف هنگفت و کلان را مردم برایی ساخت این منبر به مسرف رساندند.  علاوه بر این منبر، بلنه سر بغرا داری سه مسجد نیز است که در کنار منبر از آنها مردم استفاده میکنند. مسجد گوشی و مسجد آغیل پِیتَو از قدیم موجود بود و تنها مسجد آغیل میانه تازه چند ساله میشود که ساخته شده است. البطه مسجد آغیل گوشی هم از نو ساخته شده است منتها خیلی مدتها است که این مسجد موجود است و تنها چند سال پیش ساختمانش را بازسازی نمودند.

                                               
منبر پای بُغرا: همانطور که از نامش پیداست این منبر در پایین ترین نقته بغرا جایی که قریه بغرا از انجا آغاز میشود موقعیت دارد. یا بهتر است بگویم که دردِیبه بندیلی موقعیت دارد. متآسفانه از تاریخ وقدمت این منبر نیز آگاهی کامل ندارم و تنها میدانم که در سالهایی 1383 و 1385 باز سازی شد.


احتیاجات و ضرورتها:

1: در قدم اول و مهم ترین و ضروری ترین احتیاج مردم بُغرا داشتن یک کادر معلمی خوب مسلکی با تحصیلات عالی برای لیسه شهید بصیر بغرا و مکتب متوسطه توحید بغرا است، که باید این نیاز را اداره معارف مالستان برطرف نماید. اما از آنجایی که این اداره فاسد هیچ اهمیت به وضعیت آموزش در مالستان نمیدهد لازم است که مردم خود تلاش کند و از راه هایی که امکان دارد این اداره فاسد را وادار کند که به وضعیت آموزش در مالستان اهمیت بدهد. ( این نیاز تمام مردم مالستان است و تنها به بُغرا محدود نمیشود. پس وقتی چنین مطلب در مورد آموزش در مالستان نوشته میشود تمام مالستان را دربر میگرد.)
2: یکی دیگر از نیازهایی مهم و اساسی مردم بُغرا داشتن ساختمان برایی مکاتب است. همانطور که در سطرهایی قبلی آمد بُغرا دارایی چهار مکتب است که تنها دوساختمان دارد و دو مکتب دیگرش اصلآ ساختمان ندارد. برطرف کردن این نیاز به نمایندگان مالستان و خود مردم بغرا برمیگردد. به این معنی که نماینده گان باید خواست هایی مردم را درپارلمان مطرح کند و از طریق بودجه هایی دولتی این نیازها را برطرف نمایند، من تعجب میکنم که سالانه این همه بودجه دولت در نظر میگیرد و نمایندگان نیز آنرا تصویب میکند اما در مناطق چون مالستان اصلآ از بودجه خبر نیست. به خود مردم بر میگردد چون باید مردم به این درک رسیده باشد که بتوانند  کسانی را که در انتخابات رآی داده اند وادار کنند که خواست هایی شان را در پارلمان مطرح نماید. همچنین باید بلد شوند که بتوانند کسانی را به شان رآی داده مورد سوال و پرسش قرار دهند. جالب است که بعد از انتخابات نمایندگان که در پارلمان راه یافته اند حتی در مالستان یک سفر نکرده اند چه رسد که کدام کاری برایی مردم مالستان انجام داده باشند. (نوت: این خواستها و نیازهای تمام مردم مالستان است و برایی تمام مردم نوشته میشود و نباید به این معنی تعبیر شود که تنها خواست مردم بُغرا است. من فقط در این قالب نوشته ام و بغرا هم بخشی از جامعه مالستان است)
3: یکی دیگر از نیازهایی مهم و ضروری مردم بغرا نبود یک لابراتوار خوب و مجهز در مکتب شهیدبصیر بُغرا است که باید این نیاز هم به هر شکل ممکن برطرف شود. نه تنها لیسه شهید بصیر بُغرا بلکه اکثر ویا همه لیسه هایی مالستان فاقد هرگونه لابراتوار است، چیزی که برایی یک لیسه امر ضروری است. ( پس این خواست نیز تمامی مکاتب مالستان را در بر میگیرد و مختص به بُغرا نیست و باید برطرف شود)
4: مشکل برق و انرژی یکی از مهمترین و اساسی ترین مشلات مردم بغرا است که شاید خیلی از دیگر قریه هایی مالستان به چنین مشکلات دچار نباشند و چنین نیاز برایی آنها الویت نداشته باشد، اما برایی بُغرا اهمیت دارد و باید این مشکل به هر نحوی میشود برطرف گردد.
5: همانطور که در سطرهایی بالا آمده که نبود کار و امنیت اقتصادی باعث شده که اکثر جوانان و قشر تآثیرگذار جامعه که آینده مردم هستند در کشورهایی بیگانه مهاجر شوند و از تحصیلات عالی باز مانند. لذا لازم است که نمایندگان و کسانی که در رآس امور هستند فکر چاره در دراز مدت نمایند تا مبادا در آینده نیز ما چنین مشکلات داشته باشیم و فرزندان و اینده سازان جامعه مان بدلیل بدست آوردن نان راهی کشورهایی دیگر نشوند و از تحصیلات باز نماند. ( این هم یکی از مهمترین و اساسی ترین نیازهایی جامعه مالستان است که باید نمایندگان و انهایی که میتوانند در این راستا تآثیرگذار باشند فکر نمایند. به این معنی که نماینده گان باید به فکر پروژه هایی اقتصادی برایی مالستان باشند و همچنان بفکر ایجاد اشتغال برایی این مردم باشد. این نیاز هم سرتاسری است و باید تمام مردم مالستان به چنین چیزهایی فکر نمایند و خواستهایی خود را مطرح نمایند. تا زمانی که کسی این خواستها را مطرح نکند هیچکس به فکر پرداختن به این خواستها نخواهد بود.) 

کیهان فرهمند 25/4/2012 

۲ نظر: