حفیظ بشارت؛ عکاس و تحلیل گر |
تاریچه مهاجرت:
اکتشافات باستان شناسان از سنگ ووسایل اولیه مورد نیاز
انسان های اولیه نشان می دهد که انسان ها در طول تاریخ بشریت دست به مهاجرت می زده
اند. واز جای به جای دیگر کوچ کرده مناطق بهتری را برای سکونت انتخاب می کرده اند.
در واقع انسان ها فقط در رابطه با تداوم حیات خود مجبور به کوچ و جابجایی در مناطق
مختلف شده. مسلمآ نوع نفقه او گاه همرا با مهاجرت در نظر گرفته می شده. گروه های
عمده انسان ها بشیوه ای کوچ نشین از جای بجای دیگر مهاجرت می کرده اند.
آخرین کشف باستان شناسان آلمانی و بریتانیای حاکی از آن
است که انسان های نخستین صدهاهزار سال قبل از افریقا به کشور های خاورمیانه و از
این طریق به آسیا ، اروپا و امریکاه مهاجرت نموده اند. به این ترتیب قاره اروپا طی
پانزده هزار سال از سوی انسان های مهاجر تسخیر شده است. بنابراین بخشی از زندگی
انسان های اولیه را از همان ابتدا مهاجرت تشکیل می داده، چنانچه از افریقا به
سراسر کره ای زمین مهاجرت نموده دنیایی جدید ، مکانی بهتر برای زیست انتخاب نموده
اند.
مهاجران معاصر، مهاجران اروپایی است که با کشف قاره
امریکا دسته دسته وارد این دنیا شده مکانی جدیدی را برای زندگی بهتر برگزیدند.
گفته می شود که موج مهاجرت اروپایی ها به امریکا پس از سفر کریستف کلب آغازو پس از
سال 1600 اروپاییان بتدریج وارد قاره امریکا شده و در آنجا زندگی جدیدی را آغاز
نمودند. در واقع ساکنان اروپا قبل از انقلاب اقتصادی با مشکلات عمده کمبود غذا و
مشکلات دیگر اقتصادی روبرو بوده اند، بسیاری از مردمان اروپایی بدلیل فشار های
اقتصادی ، سیاسی ، مذهبی این قاره را ترک کرده، دست به مهاجرت می زده اند. طوریکه
اولین گروه مهاجران اروپایی گروه از مردم اینگلسی بود که بهدف بدست آوردند سرمایه
و زندگی بهتر وارد امریکاه شدند.
از طرف دیگر اوضاع بد سیاسی و شرایط نا بسامان اقتصادی از
دلایل عمده مهاجرت محسوب می گردد. مردم اروپا در آن زمان از شرایط زندگی بهتر
برخوردار نبودند، به این دلیل همواره در جستجوی کسب سرمایه بودند. جستجوی دوامدار
اروپاییان با عث شد تا دنیایی جدید ، حاصل خیز که عبارت از امریکا باشد کشف کردند.
چنانچه تا بعد از جنگ جهانی این روند ادامه پیدا کرد. اروپاییان بعد از انقلاب
اقتصادی و حتی تا نیمه ای قرن بیستم به سوی امریکاه روان بودند. یهودیان را
می توان اخرین مهاجران اروپایی بسوی امریکاه نام برد. بعد از ختم جنگ جهانی وقدرت
گیری اتحاد جماهیر شوروی و نیازمندی عمده به نیروی انسانی ، غربی ها بهدف پنا دادن
به مخالفان دولت ابر قدرت شوروی ودر اختیار داشتن نیروی کار قانون جدید مهاجرت را
ترتیب داده وتعدادی از این کشور ها قوانین دست داشته ای شان را امضا نمودند. نظر
به قوانین جدید مهاجرت در ابتدا مهاجرانی روسی و مخالفان نیروهای اتحاد
جماهیرشوروی سابق وارد اروپا شده بحیث پناهنده زندگی جدید را آغاز نمودند ، سپس
مهاجران از ساییر کشور های جهان بسوی غرب هجوم آوردند،
مهاجران قربانی امواج آب و انسان:
مهاجران افغانستانی با عبور از مرز های خطرناک پاکستان ،
ایران ، تاجیکستان وسپس از طریق آین کشور ها بصورت قاچاق توسط کهنه ترین وسایل
ترانسپورتی خطرناکترین سفرزندگی خویش را آغاز میکنند سالانه صدها مهاجر در
مسیر راه جان های شان را از دست می دهند، یکی از وحشتناک ترین حادثه ها غرق شدند
کشتی بیش از 300 مهاجر را می توان نام برد که در سال جاری در مسیر استرالیا به آب
های اقیانوس هند گرفتار امواج آب شده، جان بیش از 200 تن از پناهندگان را گرفت.
این حادثه المناک بتاریخ 21 جون 2012 رخ داده، که بیشترشان پناهندگان افغانستانی
بودند.
با اینحال متاسسفانه نیم از مهاجران در مسیر راه قربانی
امواج آب ، قاچاقبران ، پولیس ، معافیا و حتا از سوی مردم کشور های که در مسیر راه
است شده و در مسیر راهی پر پیچ و خم جدآ مورد خشونت قرار می گیرند. تعدای زیادی از
این مهاجران در مسیر راه جان های شیرین شان را از دست می دهند. آنعده کسانیکه موفق
می شوند از خطرات و مشکلات مسیر راه جان سالم بدر ببرند به کشور های ظاهرآ پناهنده
پذیر غربی میرسند.جاییکه هزاران پناهنده هم نوع شان در بد ترین شرایط زندگی به سر
می برند.
در حقیقت مهاجران با رسیدن به کشور های پناهنده پذیر به
پایان مشکلات خویش نرسیده ، بلکه اندکی از مشکلات شان کاسته شده، در حالیکه با
مشکلات برجسته دیگر باید روبرو شده و با ان مبارزه نمایند. در واقع با رسیدن به
کشور امن مشکلات جدی و اصلی شان تازه اغاز می گردد، وان د رخواست پناهندگی و
مبارزه با اداره مهاجرت کشور پناهنده پذیر میباشد. علاوتآ مهاجران با عبور از مرز
های خطرناک و آب های سربه فلک تنها توانسته اند اندک از مشکلات شان را به اتمام
برسانند. گرچند مشکل جانی که در مسیر راه به ان مواجه بوده اند به اتمام رسیده اما
پله های اصلی و اساسی دیگر را باید طی کنند.
چنانچه بیشتر مهاجران بعد از رسیدند به کشور های غربی با
مشکلات جدی روبرو شده وحتا مجبور می شوند کاملآ بصورت غیرانسانی زندگی نمایند.
برعلاوه تعدادی کثیری از پناهندگان افغانستانی در کشور های غربی بی سرنوشت بوده و
بدون سرپنا در پارک ها و زیر پل ها و کارتون ها با خیرات کلیسا و موسسات خیریه
برای زنده ماندن تلاش می کنند. در نتیجه مجبورآ زندگی سخت و دوشواری را در مدت
زمان مهاجرت داشته باشند.
مهاجران افغانستانی:
مهمترین و بدترین دوره مهاجرت مردم افغانستان قبل
از امان الله خان در دوران حکم روایی عبدالرحمن بود که باشندگان مرکزی افغانستان
(مردم هزاره) بوسیله عبدالرحمن براثر کوچ اجباری ، تبعیض و نسل کشی مجبور شدند
مناطق مسکونی و اجدادی شان را رها نموده بهدف زنده ماندن وارد کشور های همسایه شوند.
چنانچه تا کنون بصورت پراگنده در کشور های مختلف جهان زندگی می کنند.
با اشغال افغانستان از سوی سوسیال امپریالیزم شوروی و جنگ
های خانمان سوز داخلی میلیون ها افغانستانی دیگر خانه و کاشانه ای شان را ترک
نموده وارد کشور های همسایه شده و سپس از ان طریق به کشور های دور دست غربی سرازیر
شدند. این مهاجران اکثرآ از مسیر های زمینی بصورت غیرقانونی وارد کشور های غربی
شدند. بعد از سقوط رژیم طالبان و سرازیر شدن هزاران ارتش غربی این روند توقف
نیافته، بلکه بیشتر از پیش افزایش یافت. چنانچه هم اکنون افغانستان در صدر کشور های
قرار دارد که بیشترین مهاجر را دارد.
ازسوی دیگر پناهندگان افغانستانی از مرد و زن ، پیرو جوان
به شمول اطفال وزنان که از دست ناامنی ، فقر ، فساد ، تجاوز و دهها مشکل دیگر بهدف
نجات حیات خویش فرار نموده تعدادی به ولایت های امن افغانستان و تعدادی به یکی از
ممالک مهاجر پذیر غربی در صورت زنده رسیدن به غرب پناه می یاورند. تعدادی از
مهاجران و قربانیان در داخل افغانستان در بد ترین شرایط به سر می برند و تعدادی
دیگر با عبور از مرز های خطرناک ، گذشتن از آقیانوس ها و آب های سربه فلک با چالش
های فراوان به کشور های می رسند که ظاهرآ پناهنده پذیر اند.
با گذشت ده سال از حضور امریکا در افغانستان با اشتراک ده
ها کشور قدرتمند با مجهز ترین ارتش و کماندوها نتوانسته اند کوچکترین تغیر در
امنیت کشور بوجود بیاورند. همه روزه تعدادی کثیری از هم وطنان افغان در سرتاسر
کشور جان های شیرین شان را از دست می دهند. تعدادی زیادی با زنده ماندن مشت و پنجه
نرم می کنند تعدادی دیگری مجبور به ترک خانه و زندگی خویش گردیده و به کشور های
غربی و همسایه پنا می یاورند. چنانچه ایران و پاکستان دوکشوری همسایه تاکنون
بیشترین پناهنده را در خود جا داده است.
از طرف دیگر بیشتر از هفتاد هزار خانواده در داخل
افغانستان براثر ناامنی ، فقر و دهها دلایل دیگر بیجا شده که در حالت رقت بار
زندگی می کنند. همه ساله با فرا رسیدن فصل سرماه تعدادی از کودکان و کهن سالان برا
ثر سردی هوا و نبود امکانات و سرپنا جان های شان را از دست می دهند. در سال گذشته
بر اثر سرما و برف باری شدید بیش از صد طفل خانواده های بیجا شده جان شان را از
دست دادند. این اطفال در پایتخت افغانستان زمانی جان شان را از دست می دهند که
میلیارد ها دالر کمک کشور های خارجی صرف فساد می گردد. از طرف دیگر این اطفال در
چند کیلو متری قصر ریاست جمهوری در پایتخت کشور که در آن بیش از دو هزار موسسیه
امداد رسان حضور دارند و دولت که بیشتر از 3.5 میلیارد دالر کمک های اختصاص یافته
خارجی ها را در بخش کمک های بشر دوستانه دریافت کرده است جان می دهند.
قوانین بین المللی پناهندگی:
کنوانسیون ملل متحد که در رابطه به وضعیت پناهندگان
بتاریخ 28 جولای 1951 رسمآ به تصویب رسید وامروز ، هنوز هم این کنوانسیون منحیث
سنگ بنیاد حمایت از پناهندگان باقی مانده وتااکنون پناهندگان نظر به کنوانسیون
1951 به کشور های که این کنوانسیون را به امضا رسانیده اند درخواست پناهندگی می
کنند. از طرف دیگر در شش دهه گذشته در این کنوانسیون تغیرات عمده وارد گردیده ،
اما در شرایط کنونی بنا به مشکلات اقتصادی و بحران مالی کشور های متعهد به قانون
پناهندگی ، پناهندگان با چالش های جدی مواجه می باشند.
علاوتآ این پیمان جهانی برای افرادی که واجدی شرایط
پناهندگی میباشند تعریفی مشخصی را ارایه نموده اند ، بنابراین هرفردی که بنا به
دلایل چون نژاد ، مذهب ، ملیت ، عضویت یک گروپ اجتماعی مشخص یا نظریه ای سیاسی و
عضو یگ گروپ سیاسی باشند در کشور اولی جانش در خطر باشد پناهنده میباشد.
بعبارت دیگر پناهنده سیاسی بدین معنا ، که شخص
متقاضی عضو کدام حزب ویا گروه سیاسی بوده که نظر به تغیرات سیاسی در کشور ، اعضای
حزب مربوطه از طرف ارگانهای دولتی مورد تعقیب و پیگرد قرار گرفته باشد. از جانب هم
اگرشخص کارمند دولتی بوده که آن دولت سقوط نموده وفعلآ با روی کار آمدن حکومت دیگر
همه کارمندان دولت قبلی زندگی شان به خطر افتاده باشد پناهنده سیاسی میباشد. مهمتر
از همه پناهندگی حق اولیه هر انسان است در صورت نبود امنیت در کشور و یا منطقه
سکونت اش حق دارد در کشور دیگری در خواست پناهندگی نمایید.
رد درخواست پناهندگی پناهندگان:
ادارات مهاجرت کشور های غربی سعی می کنند هر پناهنده را
نظر به نوع درخواست پناهندگی شان در جریان مصاحبه مطلبی را بدست بیاورند تا
بتوانند به پناهنده متقاضی منفی بدهند. از طرف دیگر سعی می کنند پناهنده را در
جریان مصاحبه تحت فشار شدید روانی قرار داده، با تحت فشار قرار دادن روانی پناهنده
را دچار مشکل ساخته از فرد متقاضی یک مطلبی بدست مییاورند تا بتوانند براساس آن
جواب منفی ارایه بدهند. این یکی از رویش های معمول کارمندان ادارات پناهندگی کشور
های غربی بخصوص هالند است.
یکی دیگر از رویش های رد درخواست پناهندگی، پناهندگان
افغانستانی مشکل هویت و اسناد هویت شان است، اگر پناهنده ای سند هویت (تذکره)
ارایه نمایند ، بلافاصله می فرمایند که تذکره شما جعلی است بخاطریکه تذکره شما
جعلی است حرف های تان نیز برای ما اهمیت ندارد وفاقد اعتبار است به این طریق
پناهنده را دروغگو کشیده و در نهایت مورد توهین وتحقیر قرار می دهند. از سوی هم
اگر پناهنده ای سند هویتش را تایید بکند و ثابت کند که سند هویت اش اصلی است سپس
می فرمایند که اول چرا این کار را انجام ندادید ، ثانیآ می فرمایند که اگر مشکل داشتی
چیطور به سفارت مراجعه کردی و از همین قبیل و غیره. گروه دیگری که سندی هویت نمی
دهند و یا ندارند می گویند که بخاطریکه سند هویت نداری ، هویت افغانستانی شما قابل
قبول نیست و شما منحیث پناهنده شناخته نشده اید. بنابراین درخواست شما رد گردیده
است.
یکی از دلایل مهم رد درخواست پناهندگی پناهندگان
افغانستان ، امضا قرار داد ننگین برگشت پناهندگان از سوی وزارت مهاجرین دولت
افغانستان است. تفاهم نامه برگشت پناهندگان ، کار کارمندان اداره پناهندگان غربی
را آسان ساخته و به آسانی به پناهنده منفی داده ومجبور به برگشت می کنند. از طرف
دیگر پناهنده را بعد از رد درخواست پناهندگی اش در صورت مخالفت برگشت، به زندان
انداخته از شش الا 12 ما بیگناه بجرم پناهنده بودن در زندان نگهمیدارند، گاهی
اوقات پناهندگان را بدلایل مختلف امضا شان را گرفته بی خبر با زور دارو های آرام
کننده برمی گردانند.
علاوتآ یکی از دلایل عمده دیگر رد درخواست پناهندگی،
مهاجرین افغانستانی این است ؟ که میفرمایند ، افغانستان امن است ، و حدود 40 کشور
خارجی برای گرفتن امنیت شما به افغانستان رفته اند ، در حالیکه این ارتش مجهز و
مدرن غربی که هدف غایی خویش را دنبال میکنند و حتا امنیت خویش را نمیتوانند تامین
نمایند ، چه قسم میتوانند امنیت مردم فقیر را بیگیرند.
اینها نمونه ای از دلایل است که وزارت و ادارات پناهندگی
کشور های غربی برای رد درخواست پناهندگی پناهندگان استفاده می کنند. البته دلایلی
بیشماری دیگری را نیز همرا با این پیش می کنند ، مانند عدم ارایه سند امدن به
اروپا ، چرا از فلان کشور درخواست نکردی ، انگشت داشتن استفاده از اسناد تقلبی
برای رسیدن به اروپا و غیره.
مشکلات پناهندگان پس از برگشت:
برگشت پناهندگان به کشور و منطقه زیست اولی، در واقع برای
شان به معنای پایان دنیا است. مهاجرانیکه با بد ترین شیوه خطرناک ترین سفر زندگی
خویش را طی نموده و به یک کشور امن رسیده اند وتمام دارای شان را در مسیر یک سفر
نا معلوم به مصرف رسانیده اند. و حتا با مرگ مشت و پنجه نرم نموده در یک کشور
رسیده اند که درآنجا نسبتآ از خطر جانی دور شده دوباره به کشور برگشت داده می شوند
که در آن مرگ ، ترور ، تبعیض ، خشونت ، فساد ، ناامنی ،تعصب مذهبی و قومی ،
فقر و بیکاری، خشونت های خانوادگی بصورت گسترده وجود داشته، بنابراین با برگشتاندن
به چنین مکانی ، بمعنای فرستادن به آخر دنیا است.
از سوی هم اکثر پناهندگان که از غرب به کشور های اسلامی
عقب افتاده و بخصوص افغانستان برگشت داده می شوند. لقب های مانند مسیحی شدن ، سگ
شو ، کافر و غیره را از سوی جامعه و مردم دریافت می کنند. مهمتر از همه کاملآ از
جامعه رانده شده مورد توهین و تحقیر قرار می گیرند. جامعه عقب افتاده و سنتی
افغانستان به شخصی برگشت داده شده به چشم بد نگاه می کنند. "یکی از نمونه های
دید توهینانه، این است که میگن این آدم ولگرد بوده به همین خاطر رد مرز شده
است." از سوی دیگر پناهنده های برگشت داده شده از غرب با اخلاق و عادات جدیدی
به جامعه سنتی برگردانده میشوند، معمولا پناهنده ها از کشوری برمی گردند که در آن
عقاید مذهبی و دینی درامور زندگی شان نقش نداشته ، آزادی دینی و سیاسی را تجربه
نموده ، اکثرشان حتی از مذهب روگردانده ، مسایل مذهبی خویش را فراموش می کنند.
بافراموش کردند واجبات مذهبی در قدم اول از سوی خانواده
مورد خشونت قرار می گیرند و در نهایت افشا شده از جامعه بیرون رانده می شوند. از
طرف دیگر پناهنده ها بعد از مصرف هنگفت مالی وبااز دست دادن زمان زیاد، جیب خالی،
بدون کدام پشتبان، ناامیدانه بازور برگردانده می شوند. اینجا است که بیشتر مورد
خشونت خانواده و مورد تمسخر دوستان و افراد جامعه قرار می گیرند. پولی را که
پناهنده در مسیر غرب به مصرف رسانیده اند کمایی کردن ان در کشوری مانند افغانستان
کاری بسی دشواری است. ده هزار یورو را در ده سال دیگر نمی توانند بدست بیاورند. پس
اینجا است که فشار های روانی پناهنده را تاپرتگاه مرگ نزدیک می سازد.
اکثر پناهندگان برگشت شده اولین چیزی را که از دست می
دهند ، آن صحت روانی شان است. من اطلاع دقیق دارم که تعدادی از پناهنده های برگشت
داده شده روان شان را از دست داده اند و بصورت حیوان در زنجیر بسته شده اند. طبعآ
دریافت منفی پناهندگی ، فشار های روانی این پروسه ، از دست دادن زمان وپول ، در
نهایت برگشت به کشوری که در آن امید زندگی صفر است این موضوعات همه باهم در
فرستادن پناهندگان به آخر دنیا نقش دارند.
حرف آخر:
انسان ها از ابتدا تا بحال ، از انسان های اولیه گرفته تا
انسان های کنونی ، همه با مهاجرت تولد شده، با مهاجرت زیسته، با مهاجرت از دنیا
رفته اند. مهاجرت تنها مختص به مردم خاص ویا سرزمین خاص نبوده بلکه در طول تاریخ
همه مردم کره ای زمین گاه با مهاجرت طولانی و گاه با کوچ نشین های کوتا مدت از
مکانی به جای دیگر تغیر مکان داده، به همین شیوه زیسته و درنهایت از دنیا رفته اند.
گرچند در شرایط کنونی مردم کشور های جهان سوم که
براثر عوامل چون جنگ ، فقر ، بیکاری ، ناامنی ، اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی ،
در نهایت تبعیض و نسل کشی مهاجر شده ، کشور ، جامعه ، خانه و زندگی خویش را رها
نموده به قصد یک مکان بهتر و امن، به کشور های مهاجرت مینمایند. که زمانی مردمان
همین کشور ها که خود را انسان های درجه اول می دانند وکشور های شان دارای اوضاع
اقتصادی بهتر و شرایط زندگی بهتراست و دارای امکانات بهتر اجتماعی می باشند،
از کشوری به کشوری ترک مکان نموده برای یک مکان امن تلاش می کرده اند. که نمونه اش
مهاجرت به قاره امریکا، استرالیا و حتی در بعضی مناطق آسیایی است.
مهاجران اروپایی که قاره امریکاه و بعضی نقاط اساسی دیگر
جهان را اشغال کرده اند و ساکنان اصلی این مناطق را مورد تبعیض ، و در نهایت از
مناطق شان بیرون رانده اند خود برای زندگی بهتر راهی این سرزمین ها شده اند. اکنون
بعد از صدها سال شرایط طوری آمده که مهاجران آسیایی و افریقایی که بر اثر دخالت
سیاسی همین اروپاییان در امور داخلی کشور های شان و نقش داشتن در ناامنی کشور ها،
ساکنان این دوقاره کهنه با قدمت تاریخی بیشتر برای یک زندگی که بتوانند زنده
بمانند دسته دسته وارد قاره ای شده اند که خود زمانی سرگردان بدنبال پول ، غذا ،
چپاول و غیره بوده اند.
پناهندگان آسیایی و افریقایی مهاجر بدنیا نیامده اند،
بلکه مهاجر ساخته شده و می شوند. کشور های غربی با دخالت طولانی مدت حداقل 50 سال
در امور افغانستان همچنین دخالت مشابه در امور ساییر کشور های مهاجر خیز جهان
بیشتر از پیش در مهاجر ساختن و مجبور به ترک خانه و دیار شان نقش بازی کرده و می
کنند. لیبی را می توان بعنوان یک مثال برجسته نام برد. درست است که قذافی یک
دیکتاتور بود، اما قدرت مندان غربی هم از قضافی بهتر و برتر نیست ، در شرایط کنونی
هیچ حکومت دموکراسی یافته در جهان وجود ندارد. تمام نظام های سیاسی جهان به سیستم
مافیایی شکل گرفته و بالای مردم و ساکنان کشورهای شان به همین شیوه حکومت می کنند.
از طرف دیگر نظام های فاسد وناکارا در کمک با کشور های
غربی شرایط را برای ترک کشور بیشتر از پیش تقویه و مهیا می سازد. قرار گرفتن انسان
های بی سواد در راس حکومت و دولت ، عدم داشتن برنامه های مثبت برای آینده شهروندان
همرا با دید بسته نژادی ، قومی و مذهبی شرایط را برای ترک مملکت کاملا آماده می
سازند. انسان های غیر حرفه ای یک سال نیست ، پنج سال نیست ، برای صدها سال قدرت را
بشکل خاندانی حفظ کرده اند و بازور اصلحه بر مردم حکم رانده و تنها برای رشد مذهب
گرایی و دین ، سرکوب مردم بوسیله ای مردم از طریق دین ، بجز عقب نگهداشتن جامعه
دیگر کاری انجام نداده وهیچگاه در قبال مردم و کشور احساس مسولیت نکرده اند.
در شرایط امروزی حدود 12 سال است که حامد کرزی با عدم
داشتن پلانها و برنامه ها برای مردم و آینده مردم کشورش با نداشتن تیم کاری مسلکی
، با تجربه ووطن پرست با زور نیروهای خارجی بالای مردم حکومت کرده و می کند. بعد
از این همه سال با رفت آمد میلیاردها دالر هنوزهم اطفال در چند کیلومتری قصرش
بخاطری عدم دسترسی به غذا و امکانات رهایشی جان می دهند. هنوزهم کشوری است که
بیشترین ارسال کننده مهاجر به خارج محسوب می شود، هنوز هم در همه بعدها در ردیف بد
ترین کشور ها قرار می گیرد. هنوز هم بیشترین تولید کننده مواد مخدر جهان است هنوز
هم بیشترین زنان در قلمروش مورد خشونت و تجاوز قرار می گیرد ، هنوز هم مذهب گرای و
تعصبات قومی ومذهبی ، تبعیض و غیره در صدر قرار دارد. در همه گوشه و کنار کشور بوی
تبعیض و نژاد پرستی به مشام می رسد. هنوز هم مردمش در تاریکی مطلق بدون داشتن
امکانات نسبی اجتماعی زندگی بسر می برند. هنوز هم فساد گسترده تمام ستون اقتصادی و
سرمایه ملت را فلج ساخته و.....................
از همین نویسنده: صدایی آبی میرزا
خاموش شد: مردم مالستان
مشکلات ها و چالشها: نگاهی به قتل
عام مردم هزاره در پاکستان بصیر سیرت برنده
جایزه معتبر حقوق بشری رسانه برای تغیر: رئیس جمهور دست
نشانده ناخوانده امضا می کند:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر