۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

مخته ملا سبزيلي (سبز علي)


وقتي بدن شهيد قبيله را در پارچه سپيد مي‌پيچند كه نشان از پيوستن او با خيل فرشتگان است. مخته‌ها نيز شروع مي‌شود. اين مخته‌ها كه گونه‌اي از رجزخواني حماسي است در ابتدا به صورت ناپيوسته وجود داشته و اكنون با آرايش‌هاي ادبي محلي عجين شده و ساختار نهايي يافته‌اند. برخي از مخته‌ها، به صورت منثور بوده كه از صناعت ادبي شفاهي بالايي برخوردارند كه در آن رجزخواني، مبارزه خواهي دورا دور، روحيه انتقام‌گيري در اوج قرار دارند. اما بيشتر مخته‌ها نظم‌اند. در صورت منظوم بودن مخته‌ها، وزن و بحر يگانه‌اي را مي‌پذيرند، تنوع وزن و بحر در آن‌ها كم‌اند، يا نيست.
يكي از نشانه‌هاي مخته افزوده شدن رديف به انتهايي بيت‌هاست. آوردن رديف اگرچه مهارت بيشتري مي‌طلبد وكار شاعر مخته را در واژه گزيني دشوار مي‌سازد، اما بر قدرت و ارزش مخته مي‌افزايد. زيرا رديف بر آهنگ – خواندن مؤثر است؛ آخرين هجاها را مي‌كشاند و بر جنبه موسيقايي مخته مي‌افزايد. زبان در مخته‌ها ساده است و در حد فاصل سخن ادبي و گفتار عاميانه قرار دارند. اگرچند در برخي از مخته‌ها به شعر عاميانه و در برخي به شعر رسمي نزديك‌اند. سبك مخته‌ها سبك عراقي است، چون اين سبك داراي ظرفيت خاص روايي است و مبناي مخته نيز قصه يك حادثه غم‌‌انگيز حماسي است. در مخته‌ها اصل بر محتوا، اداي مطلب و رسايي سخن است؛ زيبايي لفظ، عبارت و سلامت قافيه از اهميت كمتر برخوردارند. مخته در حقيقت تركيبي از زبان سادة مردم، عبارات فصيح ادبي و شيوه‌هاي ظرفيت نمايشي است. مخته شبه تعذيه و مرثيه‌هاي معمول است كه با بيشتر هنرهاي سنتي آييني ارتباط دارد. اين گونه‌اي آييني از اكثر امكانات ادبي، هنري آيين‌هاي مذهبي و ملي بهره‌ دارد. مخته مرثيه حماسي – و برگرفته از رويداد است كه در آن آرمان، عواطف قومي و ملي خدشه‌دار شده و زنان مخته خوان با افزودن شاخ و برگي بر آن، مخته را در هاله‌ي از افتخارات قومي – ملي قرار مي‌‌دهند. اين آيين حماسي در حقيقت نمودگار تاريخ، آرمانها و آرزوهاي پر غرور – افتخارآميز مردم است كه از بي‌عدالتي به تنگ آمده‌اند و اكنون در سوگ يكي از ياران شان كه در پي برگرداندن عدالت به جايگاه‌اش بوده در سوگ نشسته‌اند؛ تا آرمانهاي دادخواهي شان را در وجود او بيابند و در سوگسروده‌هاي شان انعكاس دهند. مخته‌ها سروده‌هاي سوگوارة داستان‌هاي شفاهي است كه لحن حماسي دارند. زنان در اين سروده‌ها به مفاخره برخاسته و از شكوه قهرماني و دلسپردگي شهيد شان ياد مي‌كنند كه اكنون يادوارة آن سوگسروده‌ها مخته‌اند. اين يادواره‌ها يادي است از دلاوري و جان نثاري او كه در راه آرمان‌هاي قومي – ملي جان داده است. زيرا او از جامعه‌اي برخاسته كه با انواع خطرها رو به رو بوده و به ناچار روحيه‌اي رزم آوارانه و مفاخره‌جو پديد آورده است. از اين رو جنگ، قهرماني شكست يا پيروزي در فرجام از ذهنيت اين جامعه – قوم و سروده‌هاي داستاني آنان جدا ناشدني است. اين شاخه بر پايه افتخار استوار بوده و دفاع از قوم، خاندان و سرزمين نياكان را از وظيفه اصل قهرمان مخته مي‌دانسته‌اند.
از اين رو در مخته‌ها، افتخارات، قدرت، مبارزه‌جويي و انتقام باهم آميخته و حماسه و فضيلت قهرماني را از حوزة نامحدود خانداني – به قومي و سپس به حوزة ملي كشانده‌اند. چنانچه در مخته گل محمد، مبارزه يك قوم و يك خاندان با يك فرد و يا يك دسته نيست، بلكه مبارزه يك فضيلت و يك آرمان با كژي و بدسگالي است. مخته گل محمد، فضايل قهرماني جامعه بدوي را به فضيلت قهرماني – ملي تعميم داده است. از اين روست كه ميان اهالي فضيلت خواهي و آرمان طلبي، جايگاه ويژه يافته و باعث ماندگاري آن شده است. در فرجام اين جا به جايي آرمان خواهي قومي ملي به آرمان خواهي انساني بدل شده و روح مانايي را در مخته‌ها تزريق كرده است. در مخته گل محمد و ساير مخته‌هاي هزارگي و به ويژه هزاره‌هاي غزنين، بر انگيختن روحيه جنگ جويي براي انجام كار قهرمانانه از طريق تجليل از ماجراجويي‌هاي آنان و نياكان سرشناس آنهاست كه به طور ناخواسته بدل به قهرمان ملي – قومي و انساني شده – تا الگويي باشد براي پاسداري از مرزهايي قومي – ملي و انساني؛ چنين است كه مخته‌ها زاده شده و ماندگار شده‌اند.

ملا سبزيلي (سبز علي)
گذر زمان باعث شده است كه كسي به ياد نداشته باشد كه ملا سبزيلي (سبز علي) درست از كجا بوده است. برخي گفته‌اند: از شهرستان (شارستان) دايكندي بوده و برخي ديگر او را از مالستان و برخي ديگر از جاغوري گفته‌اند. پدر نگارنده كه آدمي با حافظه‌اي قوي است ايشان را از طايفه‌اي مسكه و از باشندگان تناچوب دي چوپان مي دانست كه در نبرد نابرابر با كوچي‌ها به شهادت رسيده است. مادرش يا يكي از دوستداران گمنامش اين مخته را براي او سروده است.


كوهاي مسكه جاي تو

خدا پشت تو پناي تو

سان سپيد كالاي تو

اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
روي خوره سون خدا كرد
بچه‌هاي خوره نگا كرد
مادر خوره گوا كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
ملاي مو بي پروا بود
ده هر كجا تنا بود
ده غم امروز فردا بود
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
ملا مرد وفا بود
همراي رفقا بود
ده شورو ده نوا بود
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
ملا مرد ميدو بود
قد شي علي سلطو بود
ده جنگ دشمنو بود
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
بامي بامو بهار شي
مردون شي افتخار شي
عبدلعلي بيرار شي
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
كوچي دسته دسته اماد
خيل و ختك بسته اماد
از هر طرف رسته اماد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
كوچي مردم وفا ندره
بجز كشتو دوا ندره
والله بالله خدا ندره
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
دشمون شي شرمسار بود
بلي شتر سوار بود 
ملاي مو بي قرار بود
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
نام خدا قرو كرد
دشمن خوره رسوو كرد
پتنه كوچي ويرو كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
نام خدا تكرار كرد
بيرار خوره بيرار كرد
كوچي ره بي بيرار كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
روز كوچي سيا كرد
از هر طرف بلوا كرد
سنگر خوره بر پا كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
قران ره بلي سر گرفت
راه رفته ره از سر گرفت
دشمن شي از نو در گرفت
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
تفنگ خوره چره كرد
روي خو سويي دره كرد
تفنگ خوره سوره كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
كالاي خوره ده تن كرد
ملا ياد وطن كرد
قد كوچي‌ها زدن كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
ده ياد اوليا زد
علي شير خدا زد
ده فرق دشمنا زد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
سر خوره بلي دار كرد
مردم خوره بيدار كرد
خداي خوره ديدار كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
رو سوي كربلا كرد
دستاي خوره بالا كرد
مردم خوره دعا كرد
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
تفنگ شي ده كنار شي
اي ! اسپ بي سوار شي
كوه بلند مزار شي
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي
آغيل واله ماتم كده
ماتمي بي مرم كده
سنگر ره پر آدم كده
اربون تو ملا سبز علي- قربون تو ملا سبز علي 

نویسنده:  دکتر حفیظ الله شریعتی ( سحر )  این مطلب از صفحه فیسبوک شخصی دکتر حفیظ الله شریعتی (سحر) گرفته شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر