۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه

فاجعه پی فاجعه

فاجعه پی فاجعه؛ کجاست داعیان؟

هنوز چند روزی از وقوع یک فاجعه‏ی بشری و انسانی نگذشته بود که فاجعه‏ی دیگر از نوع نسل‏کشی به‏وقوع پیوست. دقیقاً چیزی کمتر از یک ماه قبل، در کوئطه پاکستان هزاره‏های بی‏گناه مورد حمله مرگبار و وحشیانه تروریست‏ها قرار گرفتند. خانواده‏های داغدار، جامعه‏ی بی‏گناه و پیکر بی‏دفاع و نسل صلح‏طلب قربانی شده‏ی هزاره هنوز غم و مصیبت عزیزان از دست‏رفته شان را فراموش نکرده بودند که توفانی از وحشت و خون دوباره به راه افتاد و مردم هزاره را به سوگ و مصیبت نشاند.

 تصاویر دی‏روز از وقوع این حمله‏ی تروریستی مرگبار و قصاوتمندانه و بدور از هر آنچه به انسانیت تعلق می‏گیرد، به حدی تکان‏دهنده و وحشتناک بود که همه را شوکه کرد و به چشمان همه اشک افشاند. سقف‏های شناور در شعله‏های آتش، دود و سیاهی متصاعد در فضای شهر و نشیمن، زنان و کودکان وحشت‏زده در میان قربانی‏های به خون آغشته، اجساد خونین بی‏دفاع و بی‏گناه و در اخیر عکس جگرخراش کودکی چند ساله که سر و پایش را خون گرفته با وحشت و نومیدی روی خاک نشسته و با نگاه‏های وحشت‏زده، به اطراف‏اش نظر می‏اندازد. آخرین گزارش‏ها حاکی از آن است که در این حمله وحشیانه و مرگبار و در حمله این‏بار از برنامه نسل کشی، «75 تن کشته» و بیشتر از 200 تن زخمی شده‏اند. این فقط یک آمار اولیه است و شاید تعداد قربانیان و زخمی‏شدگان این فاجعه‏ی هولناک انسانی، بیشتر از این باشد. ابعاد این فاجعه به حدی وسیع است که برای هیچ انسان هزاره و برای فرد انسانی، قابل تحمل نیست.

با این حال، اما سوالی که باقی می‏ماند، خیلی جدی است. سوال این نیست که چرا نسل‏کشی، سوال این نیست که به چه جرمی مردمان بی‏گناه، کاسب و کارگر، عیال‏دار و بچه‏دار، زن و کودک و پیر و جوان در این حمله مرگبار فقط به عنوان هزاره قربانی می‏گردند، و سوال این هم نیست که چرا با وجود تکرار این نسل‏کشی، اما دولت و کشور پاکستان نمی‏خواهد یا نمی‏تواند پاسخگو باشد یا جلو این فاجعه را بگیرد؛ بلکه سوال ما از نهادهای مدافع حقوق‏بشری، و نهادهایی است که در سراسر جهان تبلیغات دفاع از زندگی، دفاع از انسان و حیات انسان و کرامت و سلامت انسان سر می‏دهند اما در برابر این نسل‏کشی که بدون شک یکی از غم‏انگیزترین و وحشت‏بارترین نوع نسل‏کشی حتا در تمام دنیاست، مهر سکوت بر لب زده‏اند! وجدان بشریت خاموش شده و همه تبدیل شده‏اند به نظاره‏گرانی که باید به دست و پای بریده‏ی یک کودک چند ساله‏ی قربانی در میدان خون نگاه کنند، همه تبدیل شده‏اند به تماشاگرانی که باید به گریه و شیون مادری گوش فرا دهند که در غم چند پسر نوجوان قربانی شده‏اش از سوز دل می‏گرید، همه نظاره‏گر اشک‏های پیرمردی شده است که تمام خانواده‏اش را در این حمله از دست داده است و خلاصه فاجعه‏ی تکان‏دهنده و زخم عمیق بر قامت انسان و صلح و زندگی توسط گروهی از موجوداتی که نه بویی از صلح و زندگی برده‏اند و نه از کلمه‏ی انسان، بلکه همه جلادان بی‏رحم و خون‏ریزی هستند که عطش‏شان را با خون انسان‏های بی‏گناه فرو می‏نشانند.


 واقعیت این است که برنامه نسل‏کشی هزاره‏ها، از چند قرن به اینسو، بخش بزرگی از برنامه سیاسی بوده است. هزاره‏ها در افغانستان و پاکستان، نخستین قربانیان توطئه نسل‏کشی پیامبران چند قرن وحشت و اختناق بوده است. اگرچه برخی‏ها می‏پندارند خشونت‏های موجود در کوئطه پاکستان بر علیه هزاره‏ها، و حمله مرگبار گروهی که خود را نماینده یک قشر از مذهبی‏های تندرو اسلامی می‏دانند همانند لشکر جنگوی و وهابی‏های پاکستانی، منشأ و خواستگاه مذهبی دارد و این در واقع جنگ مذهب علیه مذهب است؛ اما واقعیت همچون روز به همه معلوم است. حمله‏های هدفمندانه به هزاره‏های کوئطه که از یکسو شیعه مذهب‏اند و از سوی دیگر در اقلیت و مهم‏تر از آن، مردمانی که سخت معتقد به فرهنگ انسانی، صلح، زندگی و آرامی و احترام به تمام ساحه زندگی انسانی و انسان‏های روی زمین، صرف به این هدف صورت می‏گیرد که هزاره‏اند. کشتن و به خاک و خون و عزا نشاندن هزاره‏های بی‏گناه که تنها گناه‏شان از منظر ما و جهانیان: صلح‏خواهی، امنیت و دفاع از زندگی، فرهنگ و حقوق و کرامت تمام انسان‏های زمین است، گواه محکم بر سیاست نسل‏کشی علیه هزاره‏هاست.

اکنون که دامنه و گذشته و آینده‏ی این نسل کشی بر همگان واضع و آشکار است، چرا جامعه‏ی جهانی و نهادهای مدافع حقوق‏بشری در سراسر جهان، دست به هیچ کاری نمی‏زنند؟ گروه‏های نسل‏کش، جلادترین و قصی‏ترین موجوداتی‏اند که اگر دست‏شان برسد، از هیچ‏نوع جنایتی روگردان نیستند. نهادهای مدافع حقوق بشر و تمام انسان‏های روی زمین که خبر این فاجعه هولناک را می‏شنوند، تصاویر تکان‏دهنده و غم‏انگیز صحنه‏های قربانی و دود و آتش را تماشا می‏کنند، برای یکبار بیایند یکی از اعضای خانواده‏شان را به‏جای یک قربانی افتیده در میدان قرار دهند، آیا قلب و احساس و ایمان شان به انسانیت، اجازه می‏دهد تا در مقابل تروریستان و بانیان خشونت و پیامبران فاجعه‏طلب و خونخوار، لب فرو بندند؟!

نسل‏کشی هزاره‏ها در کوئطه پاکستان به وحشتناک‏ترین شیوه، پیام روشن برای همه‏ی جهانیان است. گروهی از موجوداتی که این حوادث خونین و حیوان‏صفتانه را انجام می‏دهند، به هیچ انسانی و به هیچ موجودی رحم نخواهند کرد. برهمگان معلوم است که این گروه، خطرناک‏ترین گروه‏های تروریستی در جهان است و با هیچ در دوستی و صلح و امنیت، سر سازگاری ندارند. هزاره‏های کوئطه پاکستان اکنون در آتش همین عقده‏های هدفمندانه قرار می‏گیرند و هر روز خون می‏دهند.

اکنون اگر نهادهای مدافع حقوق بشری، وظیفه‏شان را دفاع از نوع انسان و دفاع از نسل در دم تیغ گروه‏های تروریستی می‏دانند، ضمن محکومیت این عمل، از همه‏ی جهانیان و قدرت‏های بزرگ سیاسی بخواهد تا جلو این نسل‏کشی غم‏انگیز در تاریخ نسل کشی بشر، گرفته شود و تمام افراد و گروه‏ها و حلقات ذی‏دخل در این قضیه، مورد پیگرد قرار گیرند و بیشتر از این اجازه داده نشود انسان‏های بی‏گناه، کودکان بی‏پناه و غریب و مادران چندین قرن به غم نشسته، اشک و آه و زاری سر دهند و مادری هر روز بر جسد خونین پسر نوجوانش گریه کند، کودکی سراپا خون با نگاه‏های وحشت‏زده به اطراف‏اش نگاه کند و با سوال‏های عمیق که چرا دود و آتش و خون و به کدامین جرم و گناه؟ آینده‏اش را تیره و تار ببیند و بیشتر از این صبر روشنفکران و قلم‏بدستان و فرهنگیان و مدافعان حقوق بشر مردم هزاره را به امتحان نگیرند که صدای این نسل روشنفکر و مدافعان صلح و آزادی و ممثلان عشق به انسانیت و فرهنگ جهانی بر مبنای تساهل و تسامح، دیگر خراشیده و از همه‏ی آنچه فقط شعار است، خسته و آزرده شده است.

ملیت هزاره همان عضو از پیکر مقدس جامعه بشری است که سالیان سال چه در افغانستان و چه در پاکستان مورد تبعیض قرار گرفته، از حق و حقوق انسانی خود محروم شده و صدها نوع بار جرم را به ناحق روی شانه‏های خسته‏اش حمل کرده است. ملیت هزاره عضوی از پیکر جامعه بشری است که با نگاه جهان‏دوستانه، هر لحظه و در هر زمان عشق‏اش را به فرهنگ جهانی، به جامعه‏ی بشری و به تمام ارزش‏های والای انسانی ابراز داشته است، ملیتی که هیچ وقت دست به خشونت نزده و در فضای مکدر و خفقان‏آور سیاست‏های تبعیض‏گرایانه دو کشور پاکستان و افغانستان، از ناچیزیترین لحظه‏ها و فرصت‏هایش برای تحقق زندگی مسالمت‏آمیز و در همسویی با فرهنگ جهانی، دریغ نکرده است. زیرا که آنها به صلح و آبادانی و احترام به فرهنگ همه‏ی انسان‏های زمین و به اصل تساهل و تسامح و اصل کثرت‏گرایی، ارزش ذاتی قائل است و همه‏ی اینها، ارزش‏های زندگی هر فرد از انسان هزاره است.

اکنون جامعه‏ی هزاره امیدوار است تا نهادهای مدافع حقوق‏بشری از سرتاسر جهان، و همین‏طور قدرت‏های بزرگ سیاسی که می‏توانند جلو تروریستان و دشمنان صلح و امنیت همه‏ی انسان‏های روی زمین را بگیرد، امیدوار است در همسویی و همصدایی با چند صد شاعر از سرتاسر جهان که حمایت و همدلی‏شان را با مردم هزاره ابراز نموده بودند، علیه این نسل کشی بایستند و جلو این حمله‏های مرگبار و نسل‏کشانه را بگیرند و برای دفاع از نسل در معرض نسل‏کشی، اعلام آمادگی کنند. 

گرفته شده از وبلاگ زنگار


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر