۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه

نگاهی به کشتار سیستماتیک مردم هزاره در کویته:

نویسنده : حفیظ بشار
وقوع یک حادثه دلخراش دیگر:

وقوع یک انفجار با هشتصد کیلوگرام مواد انفجاری جاسازی شده در یک تانکر آب در یک منطقه ای پرازدحام شهر کویته منطقه ای کرانی رود، مشخصآ شهرک هزاره نشین جان نزدیک به هشتاد هشت تن را گرفته و بیشتر از 200 نفردیگر را زخمی نموده است. این دومین انفجار خونین و مرگ بار در شهر کویته برعلیه مردم هزاره  از سوی افراطیون مذهبی وابسته به دین محمدی میباشد. علاوتآ احتمال افزایش قربانیان نیز وجود دارد. این انفجار یکی از بزرگترین جنایت های تاریخ پاکستان بشمار می رود، در تاریخ پاکستان چنین انفجاری مهیب بخاطر کشتار انسان های بیگناه به هیچ وجه بوقوع نپیوسته وحتا بخاطر ساخت و ساز هم بندرت از این مقدار مواد انفجاری استفاده شده است. گرچند انفجاری هولناک ماه جنوری سال جاری هم در ذاتش خطرناک و مهیب بود، که در آن جنایت ننگین نیز بیشتر از 200 تن از ساکنان غیر مسلح و بیگناه این منطقه جان دادند
قتل عام نزدیک به دوصد نفر از ساکنان بیگناهی مردم هزاره کویته یقینآ قلب همه ای بشریت را به تکان آورده همه جامعه ای بشری را از دین و مذهب و بخصوص دین اسلام متنفر ساخته است. مطمعینآ هرانسانی در این دنیایی کثیف و پر از جنایت با شنیدن چنین خبر ناگوار و وحشتناک تکان خورده و به جنایت کاران مذهبی و تندروان افراطی لعنت فرستاده اند. لعنت فرستادن به این نوع انسان ها که به نمایندگی از دین شان جنایت می کنند یقینآ به معنای لعنت فرستادن به دین و اندیشه ای شان است. به هر اندازه ای که به چنین جنایات ادامه بدهند و بخاطر تفاوت اندک و تضاد های کوچک مذهبی به کشتار هم نوعان شان بپردازند، به معنایی بدنام ساختن دین خویش انجام داده اند، گرچند همین اکنون دین مبین اسلام بخاطر جنایات هولناک انسان های دینی یکی از بدنام ترین ادیان در جامعه بشری معرفی شده است.


مسول جنایت ها و سکوت شرم آور سردمداران پشتون:
لشکر جنگهوی و افراطیان مذهبی وابسته به این گروه بی شرمانه خویش را مسول چنین جنایت هولناک معرفی کرده اند، شما در نظر داشته باشید یک انسان با کشتن انسان دیگر عذاب وجدان می گیرد و در طول عمر از کرده اش ابراز پشیمانی می کند اما دیده شده این انسان های بیخرد شادمان کرده، خویش را مسول جنایت هولناک خویش معرفی می کنند. آیا یک انسان چنین جنایت هولناک را انجام داده می تواند؟ آیا یک انسان می تواند خویش را یکی از کثیف ترین قشر جامعه معرفی کند؟ آیا انسان می تواند خویش را از وحشی ترین حیوان روی زمین ، از نوع دو پا معرفی کند؟  آیا انسان می تواند بخاطر تبلیغات چند انسان بی خرد دیگر به کشتار هم نوعان شان بپردازد؟. البته که نی . یقینآ از هرکسی یا از هر انسانی ساکن در روی کره زمین پرسیده شود که آیا یک انسان می تواند چنین جنایات هولناک را انجام بدهد، مطمعینآ پاسخ همه منفی است. اما پس اینها چیطور .......؟

متاسفانه دیده شده که این افراد متعلق به یک قشر جامعه که مشخصآ در محیط بنام پاکستان با قومی بنام پشتون با زبان بنام پشتو است ویا زندگی می کنند چنین جنایات هولناک را هم انجام میدهند و هم شادمان کنان خویش را مسئول این جنایات معرفی کنند. برایم شخصآ شرم آور است که اسمی قومی را که در آن ممکن است انسان های باخرد هم باشد نام ببرم ، اما خاموش نشستن سران این قوم ، سکوت شرم آور شان در قبال چنین جنایات و مساعد کردن شرایط به پروروش این نوع انسان های وحشی در محیط شان ، نشانی از شریک جرم بوده و همه ای شان مقصر اند. وفعالانه در چنین جنایات عظیم و هولناک نقش دارند.
ممکن است اکثر افراد قوم پشتون این نظر را داشته باشند که ما اهل این کار نیستم،  مشخصآ فلان قشر جامعه و فلان گروه مذهبی چنین جنایات را انجام می دهند. اما شما به جواب این سوال ها مانند، آیا این افراد متعلق به قوم و قبیله ای تان نیست؟  آیا این افراد در محیط شما تریبه نمی شوند؟  آیا این افراد در مدارس دینی شماو مشخصآ در مساجد شما آموزش داده نمی شوند؟  آیا شما عملا شرایط رشد این نوع انسان هارا در محیط خویش مساعد نمی سازید؟ چه پاسخی می توانید ارایه کنید.
یقینا شما در پاسخ این سوالها و سوال های از این قبیل گنگ هستید ونمی توانید پاسخ ارایه کنید، زیرا همه ای این سوال ها پاسخش مثبت است. یعنی اینها (جنایت کاران مذهبی ) یا گروه جنگهوی از شما است از عمق جامعه ای تان برخاسته اند، در محیط تان به همکاری مرتجعین و ملاهای بی خرد تان آموزش دیده و در نهایت برای جنایت از سوی شما برای قتل عام کردن یک جامعه ای که هم دین شما است. پیغمبر مشابه دارید. خدا و قران واحدی می پرستید، از شریعت واحدی پیروی می کنید ، فرستاده می شوند. برعلاوه سکوت شما ثبوت این مدعا است. پس شما همه ای تان مقصر هستید و همه ای شما بعنوان خوانخوار ترین انسان های روی زمین معرفی می شوید

نقش کشور های امپریالیستی و مرتجع بخاطر پول و منافع اقتصادی:
اگر دورنمایی جنایت و کشتار انسان های بیگناهی کویته را توسط تندرو های مذهبی در نظر بیگیریم یقینآ همه ای این جنایت ها ریشه در پول و اقتصاد دارد واز همین ناحیه منشا می گیرد. یعنی این همه انسان بیگناه صرف بخاطر پول کشته می شوند، پولی که تعداد از انسان های پست فطرت بخاطر حفظ قدرت و دخالت د رامور کشور های دیگر استفاده می کنند. مذهب و دین صحرایی اعراب یکی از راه های معقول برای مرتجعین و امپریالیست ها بخاطر دست رسی به پول و منافع مالی عظیم و یا حد اقل منابع طبیعی کشور ها می باشد.
لشکر جهنگوی از طریق آی اس آی با حمایت مالی مرتجعین عربی ایجاد شده و یقینآ ریشه در استخبارات کشور های امپریالیستی غربی نیز دارد، در حقیقت آی اس آی بدون طرح استخبارات امپریالیستی و حمایت مالی مرتجعین عربی کاری را انجام نمی دهد، اکثر گروه های افراطی مستقر در پاکستان بشمول طالبان و القاعده ریشه در آی اس آی دارند. استخبارات سیا و کشور های غربی هم طراح اصلی و هم بادار اصلی مرتجعین عربی و آی اس آی میباشد. بنابراین طرح ازکشور های امپریالیستی ، سرمایه از کشور های مرتجع عربی ، عمل از آی اس آی از طریق گروه جنگهوی وابسته به یک ملت مشخص.
از طرف دیگر انسان های عقب افتاده و نااگاه ، وابسته به مذهب می تواند سگ های خوبی برای مداخله گران و سو استفاده گران اقتصادی (امپریالیستی و ارتجاعی ) باشد، بنآ سرمایه گزاری های عظیم بخاطر تربیه این سگ ها بی دلیل نیست و این سگ ها می توانند مطابق به منافع بادار ویا صاحبش به طرف که در آن بنحوی سودی از بادارانش باشد حمله کند.

رشد افراط گرایان مذهبی و استفاده آنان بر اهداف مشخص:
تندروان مذهبی و گروه های افراطی هم روز بروز از طریق حمایت های کشور های مرتجع منطقه و کشور های امپریالیستی جهان بیشتر رشد نموده و در همه جاه و در همه مسایل جامعه بصورت وحشتناک ریشه می دوانند. ظاهرآ در شرایط کنونی مذهب تنها وسیله ای است که مردم هزاره بخاطر آن در کویته قربانی میشوند اما عقب این همه جنایات دشمنان مشخص دیگر و اهداف شومتری دیگری قرار دارد که مردم بیگناه را بخاطر سو استفاده های غیر انسانی تا رسیدن به اقتصاد و سرمایه قربانی می کنند. ونیروهای بی خرد مذهبی را در مسیر غیر انسانی مورد استفاده قرار می دهند..
علاوتا از تخریب اوضاع امنیتی بلوچستان کشور های مرتجع عربی بخصوص و کشور های غربی امپریالیستی در کل سود می برند، هرقدر اوضاع امنیتی در بلوچستان بد شود حدو خدود رژیم ایران نیز تحت تاثیر آن قرار می گیرد، رسانیدن ناامنی ها تابه دروازه های رژیم ایران از جمله تلاش های کشور های غربی امپریالیستی در کل و کشور های مرتجع عربی بخصوص میباشد. بنابراین ناامن ساختن بلوچستان به معنای ناامن ساختن بلوچستان ایران است. مسلح ساختن بلوچ های پاکستان به معنای مسلح ساختن بلوچ های ایران است. و درنهایت جدای بلوچستان از پاکستان به معنای جدای بلوچ های ایران نیز هست.

یقینآ یکی از اهداف اصلی این جنایات ها فعال ساختن حس آزادی خواهی در افگار مردم بلوچ نیز است، با تعریف کردن بلوچ ها به یک ملت تحت ستم می توانند هم حس آزادی خواهی وهم گروه های کوچک آزادی خواه دیگر را بهدف بلوچستان مستقل بوجود بیاورند. آزاد سازی بلوچستان به معنای ضعیف ساختن حکومت ایران است. گرچند دولت مرتجع پاکستان نیز از این ناحیه آسیب می بیند، اما آسیب دیدن این کشور برای حمایت گران اش مهم نیست ، مهم این است که حلقه ای محاصره را بر علیه رژیم ایران تنگ تر ساخته و به هر نوعی شرایط امنیتی ایران را تخریب و یا حداقل جلو پیشرفت سریع ایران را چه در امور داخلی ایران و چه در امورمنطقه بیگیرند.
مهمتر از همه ناامن ساختن منطقه مانع تجارت منطقه ای ایران می شود، ایران باروبرو بودن تحریم های اقتصادی از سوی غرب مرز های شرقی مسیری خوبی برای انتقال اموال اش به خارج می باشد. صادرات از این بنادر می تواند سودی زیادی را نصیب جمهوری اسلامی نمایید. بنآ این مسیر برای جمهوری اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است. شما در نظر داشته باشید تنها با مسلح ساختن گروه افراطی جنگهوی در ساحه بلوچستان همه شیعیان پاکستان را از سفر به ایران محروم ساخته اند. چند سال قبل کاروان های زیارتی جمعیت چندین میلیونی شیعیان پاکستان سودی خوبی را نصیب جمهوری اسلامی می کرد. که حال اکثر شیعیان بخاطر ناامن بودن راه های مواصلاتی و تهدید تندروان مذهبی از سفرهای خویش بازمانده اند. این مثال می تواند یک مثال برجسته باشد از سود ناامن ساختن بلوچستان.

شبکه های تلویزیونی افراط گراین مذهبی شیعه و سنی :
دو شبکه تلویزیونی بنام های نور و اهلبیت که از کشور های غربی نشرات می کنند بصورت گسترده نقاط ضعف سردمداران دین خویش را برملا می کنند. این شبکه ها طرفین هرکدام رهبران دین اسلام بخصوص خلفای راشدین را ناحق خطاب نموده ، یکی از این شبکه ها از خلیفه اول ، دوم و سوم دفاع می کند ودیگرش از خلیفه چهارم و امامت دفاع می کند. رویش اسلامیزم همدیگر را زیر سوال برده در کل این دو شبکه بجز از یاوه گویی و سخنانان دروغین کاری مثبتی انجام نداده و نمی دهند.
فعلآ یکی از کارهای را که می توان انجام داد این است که همه ای مردم هزاره برعلیه شبکه های تلویزیونی افراط گرایان مذهبی که به این موضوعات بصورت گسترده دامن می زنند شکایت نمایند. یکی از همین شبکه ها شبکه اهلبیت است که بوسیله ای ملا یاری پیش برده می شود. ممکن است یاوه گویی های ملا یاری یکی از عاملین این جنایت ها باشد. بنابراین مردم هزاره در سرتاسر جهان با حضور در نمایندگی پولیس انترپول برعلیه این شبکه شکایت نمایند. تا جلو چتیات و یاوه گویی این ملای احمق و خود فروخته گرفته شود.
علاوتآ یک شبکه ای دیگر بنام نور توسط افراطیون مذهبی در تقابل با شبکه کثیف اهلبیت برنامه های مزخرف مشابه را نشر می کند. این شبکه ظاهرا خویش را نماینده فرقه ای اهل تسنن مینامد وبرعیله شاخه دیگر اسلام یعنی فرقه جعفری یاوه گویی می کند. برعلاوه کشور های غربی بنا به قوانین حمایت از آزادی بیان اجازه فعالیت به این شبکه ها را داده اند ، اما یقینآ اگر هزاران فرد برعلیه این شبکه ها شکایت کنند نتیجه مثبت خواهد بود.

 سخن پایانی 
     در آخر چگونه این انسان های بیگناه را از این شرایط گیرمانده و از مرگ حتمی نجات داد، یقینا دولت پاکستان عاجز تر از آن است که امنیت مردم بیگناهی مثل کویته را بیگیرد ، واقعیت این است که ارتش و نیروهای امنیتی دولت مزدور پاکستان در قبال امنیت خویش ناکام اند چه رسد به تامین امنیت مردم بیگناه ، گرچند اداره استخبارات خودش مخفیانه در چنین جنایت نقش دارد ، اما حقیقت این است که این اداره ها هریکی در مسیری مشخصی از سوی با داران مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین به جواب سوالی اینکه چگونه از این بحران کنونی گیرمانده نجات پیدا کرد؟ پاسخی وجود ندارد وتا حال همه تلاش ها بی نتیجه مانده است. بنابراین ارایه پاسخ برای حل مشکل و نجات جان بیگناهان کاریست دشوار.

سکوت دوامدار هم نمی تواند از جنایت آتی جلوگری نمایید. اعتراض به سطح جهانی هم در کل نتیجه نداشته و حتا سیاست مداران غربی به این جنایت ها اصلا اهمیت نمی دهند. زیرا در پشت صحنه این جنایات همه ای شان بنحوی نقش دارند. از طرف دیگر سیاست مداران روز به شیوه ای امپریالیستی و ارتجاعی مصروف خورد برد و حیف و میل پول و دارای های عامه اند. از طرف دیگر در تلاش دست یافتن به سرمایه های هنگفت کشور های دیگر اند که همین جنایات به شکلی از اشکال به افگار اقتصادی سردمداران امپریالیستی و ارتجاعی ربط دارد.
نامه ارسال شده ای شاعران برجسته ای جهان به رهبران سیاسی جهان که بیشتر به اقتصاد و پول ومنابع همسان مالی وابسته بوده وهرقدمی را بهدف رسیدن به سرمایه عظیم و دست یافتن به منابع عظیم زیر زمینی و تسخیر جهان از طریق تسلط یافتن برمنابع طبیعی و نقش آفرینی نمودن در مسایل جهانی برمی دارند ،نیز ارزش ندارد. زیرا در نزد سیاست مداران امروز (امپریالیستی و ارتجاعی) انسانیت بندرت بی ارزش تر از اقتصاد است. این سیاست مداران هرکاری را بخاطر تسلط یافتن به سرمایه انجام می دهند ولی هیچ کاری را بخاطری انسانیت انجام نمی دهند، این یک حقیقت است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر