۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

دولت فاسد پاکستان مسول کشتارهزاره ها:


حفیظ بشارت عکاس و نویسنده
حادثه علمدار رود کویته 10 جنوری 2013:
نزدیک به صد شهروند بیگناه کویته بوسیله ای وحشی ترین حیوانات انسان نما، در چند انفجار تکاندهنده در قلب شهر کویته جان دادند، بنا به گزارش ها انفجار اولی در یک منطقه پرازدحام در شهر کویته بوقوع پیوسته و جان دهها نفر به شمول یکی از مقامات بلند پایه ارتش پاکستان را گرفته و دهها نفر دیگر از مردم ملکی و بیگناه کشته وزخمی شده اند. مواد انفجاری این حادثه در زیر موتر ارتش جا سازی شده بوده، علاوتآ محل انفجار اولی که در ساعت چهار بعد از ظهر به وقت پاکستان ، بوقوع پیوسته میزان چوک اعلان گردیده ومسولیت این حادثه را نیروهای مربوط به "یونایتد بلوچ آرمی" به عهده گرفته است.
متاسفانه انفجار بعدی در ورزشگاه بنام کلب ستاره در نزدیکی یکی از دانشکده های خصوصی بنام پیرل حوالی ساعت نه شب به وقت پاکستان بوسیله ای حمله انتحاری انجام پذیرفته است، اما لحظات بعد وقوع یک انفجار تکاندهنده ای دیگر، بنا به گزارش ها مواد انفجارییکه در یک موتر امبولانس جا سازی شده بوده در نزدیکی همین کلب باعث انفجار سومی می شود وجان نزدیک به 100 تن را می گیرد. تعداد زخمیان نیز نزدیک به 200 نفر اعلام شده و احتمال افزایش تلفات و زخمیان نیز موجود می باشد.
در میان جانباخته گان حادثه علمدار رود ، تعدادی از خبرنگاران و کارمندان صحی نیر شامل اند، اما مسولیت این حادثه را مثل همیشه لشکر جنگوی به عهده گرفته، طوریکه در گذشته نیز خویش را مسول چنین جنایت معرفی کرده است.

سال نو وجویبار خون :
  شهروندان کویته سال نو را با خون عزیزان شان آغاز کردند، دستان شان را با خون عزیزترین و بیگناه ترین اشخاص جامعه شان در تجلیل از سال نو رنگین کردند، یقینآ رنگین ساختن دستان شان برای همیش رنگین خواهند ماند، رنگی که برای همیشه پاک نخواهد شد. رنگی که روح و روان مردم را برای همیشه سرخ واز انسانیت متنفر ساخته است. جویبار خونی که امروز در جاده بیگناهان به حرکت در آمد و جاده را برای همیش رنگین ساخت. نه تنها قلب شهروندان این جاده را بلکه همه جامع بشری را تکان داده است. یقینآ با رنگین شدند جاده علمدار ، همه دنیا با رنگ تیره سرخ بیگناهان رنگین شد، روان همه انسان های که بوی از انسانیت برده اند را متاثر ساخت!
از سوی هم ترور و دهشت همه روزه ادامه داشته سالها است که ادامه دارد، سرک های کویته وجاده امروزی و همه راه های مواصلاتی این شهر پرخون ، با خون هزاره های بیگناه و ملکی رنگین شده و می شوند. گویا اینکه این جانیان حتا حیوان هم نیستند، حیف است دنیایی حیوانیت را با این دوپاهای وحشی در ردیف هم قرار داد. میلیون ها سال قبل حیوانات وحشی تشنه به خون وجود داشتند با گذشت زمان با انقراض نسل های از حیوانات تشنه به خون ، اینک انسان های پا بوجود نهفته است که حیوانات منقرض شده ای تشنه به خون تاریخ را در جیپ چپ نهفته اند.
علاوتآ با ریختن خون جمعی از انسان های بیگناه در تلاش شکار بعدی اند تا جنایت های مشابه را رقم بزنند. در طول چند سال، صدها انسان بیگناه پرخون هزاره را در جاده های مرگ بلوچستان و بخصوص شهر کویته و جاده ای خونبار امروزی منعقش کرده اند. تنهاه شنیدن این وقایع هر شنونده را که کمی از انسانیت بو برده باشند به تفکر وا می دارد، چه رسد به آنعده کسانیکه عملا چنین صحنه ها را می بینند و یا عملا در چنین جنایت های غیر انسانی نقش آفرینی می کنند.

تاریخ وپیشینهء جنایت ها:
علیرغم پیچیدگی قضیه قتل و کشتار اقلیت هزاره در کویته، تقریباً همه هم نظرند که جنایات جاری علیه هزاره های کویته ریشه های مذهبی و قومی  داشته و کماکان دارد. این تفاوت های مذهبی وقومی تاریخ بس طولانی یی دارد واین نوشته را یارای ذکر آن نیست.
اختلاف های شیعه و سنی به 1400 سال قبل بر میگردد به یقین اکثر اختلافات پس از مرگ محمد با قدرت گیری خلافای راشدین آغاز گردیده است هردو جانب طرفین را بر نامسلمان بودن محکوم میکنند. در حقیقت اختلاف های عمده برسر خلافت و مرجعیت دینی است اهل سنت امامت را بحیث مرجعیت دینی وولایت نمی پذیرند بجز محمد دیگر هیچ فردی را منحیث امامت قبول ندارند. اما شیعیان امامان خویش را معصوم از خطا میدانند. شیعیان معتقد اند که پس از وفات محمد علی باید جانشین میشد. به همین ترتیب امامان شان یکی از پس دیگری جانشین علی میگردید. اما اهل سنت جانشینی محمد را به بیعت جمعی از مسلمین با شخص دیگر میدانند. زمانی که علی مصروف تدفین محمد بوده تعدادی از مسلمانان با ابوبکر بیعت کرده وسپس ابوبکر به عمر وعمر به عثمان جانشینی را واگذار نموده است. سپس عثمان بطوری مرموزی میمیره و علی جانشین میشود که اهل سنت وی را منحیث خلیفه چهارم مسلمین قبول دارند. بنا به عقیه شیعیان جانشینی علی باید به اولاد علی تعلق میگرفت اما چنین نشد. قدرت بدست یزیدیان افتاد.
 علاوتآ این اختلافات با کشتار و قتل عام حسین ویارانش بوسیله ای یزید دور تازه ای میگیرد و حسین که شعارش ادامه راه جدش (علی) بود برعلیه کسانیکه که از دید وی کافر بودند به مبارزه برخواست. بعد از قتل عام حسین ویارانش، مردمانی زیادی که عبارت از شیعیان باشد مبارزه و جان فشانی وی را حق دانسته وبیشتراز 1400 سال است که به خاطر قتل عام بازماندگان علی ناله و ماتم میکنند ومجالس عزا داری را راه میاندازند ویا به صورت وحشتناک با چاقو وکارد به سروصورت خویش زده و احساسات خویش را به صورت خشن از طریق حونریزی ابراز میدارند. اما عده ای از تندروان سنی مذهب به صورت عام و پیروان وهابی به صورت خاص شیعیان را کافر مطلق وکشتار شیعیان را حق دانسته ونام این جنایت ها وکشتار های غیر انسانی خویش را جهاد میگذارند. اینها به صورت وحشیانه دست به کشتار آن مردم بیگناه می زنند که پیروان خلیفه چهارم خود شان هستند. از آن زمان تاکنون یعنی بعد ازمرگ پیغمبر وادامه دهندگان راهش، همه ساله هزارها انسان قربانی میشوند و هزاران زن بیوه و هزارن فرزند بی پدر!
از طرف دیگر سوال های زیادی بوجود میایید که چه باعث شده تا اندیشه محمد با قدرت گیری خلافای راشدین بدو بخش تقسیم گردد ودلایل اختلافات حقیقی میان جانشینان محمد بر سر چه مسایل بوده وچرا اساسات و طریقت محمدی بوسیلۀ سه خلیفه حامی اهل سنت و یک خلیفه حامی شیعیان تغیرکرده وچرا این افراد با پیروی از پیغمبرخویش راهی رهبر و پیشوا را جاویدانه نکرده اند ویا چرا در مسیری که قرآن تنها اسناد وقانون دست داشته ورهنمای آنزمان بود عمل نکردند وهریکی با دست یابی به قدرت به تغیر نظام پرداختند اینها سوال های است که بی پاسخ میماند گرچند طرفین دلایل خویش را ارایه میکنند اما این دلایل از حقیقت بسیار فاصله دارد.

جنایت ها علیه مردم هزاره در بیشتر ازصد سال آخیر:
کشتاروقتل عام هزاره ها درتاریخ پدیدهء نو نیست. با آنکه این کشتار قبل از امیر عبدالرحمن دردوره های گوناگون انجام شده است، ولی قتل عام دهشتناک هزاره ها درزمان این امیر سفاک بیشتر درتاریخ بازتاب داشته است. هزاره ها دریک صد سال اخیر همواره شاهد بی عدالتی، ستمگری ملی به اشکال متفاوتی چون برده گیری، فروش زنان و دختران هزاره دربازار های برده فروشی افغانستان و آسیایی میانه، کار اجباری، سرکوب مسلحانه و غارت و چپاول های سازمان یافته بوده اند و یکی از نتیجه های آن کوچ اجباری و جابجایی های بزرگ داخلی و خارجی میباشد که حضورهزاره های ساکن درکویته پاکستان یکی از نمونه هایش هست.
دلایلی که مردم هزاره مجبورشدند تا وطن و منطقه زیست خویش راترک کرده و به کشورهای دیگر پناه ببرند حاصل عوامل چون سیاست های رذیلانه و فاشیستی سردمداران حکومت های شئونیست مزدور و ضدانسانی است که برای صدها سال است بر سریر قدرت تکیه زده اند وبه وسیله ای تعصبات مذهبی وقومی به صورت وحشیانه جنایت و حکومت میکنند. از طرف دیگر دخالت کشور های قدرتمند و حمایه گروه های ارتجاعی وخانه جنگی های جهادی زندگی را بر مردم هزاره جات ناممکن ساخته ومردم هزاره را وادار ساختند تا بیشتر و بیشتر آواره گردیده و با برادارن وخواهران خویش در کویته ملحق شوند ویا به ایران و سایر کشور های جهان مهاجرت نمایند.
کشتار مردم هزاره گاهی رنگ وبوی مذهب را گرفته وهم گاهی رنگ وبوی قوم را میگیرد. مردم هزاره سالها است که قربانی انواع مختلف جنایت در گوشه وکنار جهان می باشند. از دوران حکومت عبدالرحمن جابر تاکنون این جنایات به انواع واقسام مختلف به شدیدترین نحوی جریان داشته و همه روزه ادامه میابد. عبدالرحمن که خویش را مسلمان میگرفت وعمرخویش را باعیاشی و خوشگذرانی مملوبا جنایت و کشتار اقوام تحت ستم میگذراند، جنگ علیه هزاره ها را به دلیل کافروشیعه بودن مردم هزاره، جهاد اعلان نمود وانسان های بی عقل و نادانی را برای جهاد مسلح ساخت وهزاران انسان هزاره را بجرم شیعه ازدم تیغ کشید ووحشیانه قتل عام و از مناطق شان بیرون راند و زمین های زراعتی شان را غضب و به طایفه های وابسته به قوم پشتون اهدا نمود. این جنایت درحالی انجام میشد که شیعیان غیر هزاره به دربار امیرحلوا کلوچه میخوردند و شیعیان هزاره کافر و شیعیان غیرهزاره مسلمان بودند. درشرایط کنونی کشتار مردم هزاره همواره ادامه داشته وبنابه اختلافات مذهبی و فرقه ای دامن زده میشود. تندروان مشخص وابسته به قوم پشتون وافراد بدوی توسط استخبارات منطقه برای سواستفاده های سیاسی تربیه میشوند. ازاین طریق برای نسل کشی ویا ترور های غیر انسانی انسان های بیگناه مورد استفاده قرار میگیرند.

نقش گروه های مذهبی در جنایات فعلی علیه هزاره ها:
بنا به گزارش ها این افراد وابسته به گروه تندروان مسلمان سنی مذهب (تروریست های سنی مذهب) تحریک طالبان پاکستانی و لشکرجنگوی میباشند که از جمله تندرو ترین گروه های افراطی سنی مذهب پاکستان به شمار میروند. این دوگروه از سوی عربستان سعودی با پول های زایرین مردم هزاره و حاجیانی که برای زیارت پیغمبرشان (محمد) در سعودی و  در سفر به سعودی وغیره به مصرف میرسانند حمایت میگردد. عربستان سعودی حامی اصلی تندروان سنی مذهب است وبه صورت مستقیم با سیاست های امریکا در ارتباط است. بنابراین پول تحویل داده شده خود مردم را از مکه برداشته به قتل عام خودم مردم هزاره به مصرف می رساند. سالانه ده ها هزار زایر مردم هزاره برای زیارت به مکه و عربستان سعودی سفر میکنند و میلیونها دالر را برای مشرف شدن به خانه خدا به مصرف میرسانند.
از طرف دیگر مردمان عقب افتاده وخرافاتی سنی مسلمان از عرب گرفته تا پاکستانی مردم هزاره را که بخشی از پیروان محمد میباشند ومسلمانان شیعه مذهب، پیرو مذهب جعفری هستند وتفاوتی اندکی که با انسان های سنی مذهب یا مذهب حنفی دارند، به کفر متهم کرده و به شیوه ای غیر انسانی  به جرم کافر بودن به قتل میرسانند. این تفاوت ها، از اختلافات بین خلفای راشدین نشئت می گیرند و از آن زمان تاکنون میلیون ها انسان بیگناه قربانی تفاوت های ایجاد شده توسط اشخاص که قدرت و خلافت محمد را به ارث بوده بودند، میشوند.

نقش آزادی طلبان بلوچ وحکومت محلی در جنایات کویته:
بلوچستان در سال 1947 همرا با سایر نقاط پاکستان استقلال خود را از آمپریالیزم بریتانیا به دست آورد و با اجرای محفل و رسم گذشت رسمآ استقلال بلوچستان را جشن گرفتند و سپس با راه اندازی دو مجلس بنام های دارالعلوم و دارالخواص رسمآ حکومت خویش را تشکیل دادند این مجالس بنا به قوانین ارایه شده حکومت وقت بریتانیا طرح ریزی گردیده بود، اما این استقلال به مدت یک سال دوام نمود و بالاخره در سال 1948 به وسیله پاکستان کنونی دوباره اشغال گردید. بعد از اشغال بلوچستان توسط پاکستان، ملت بلوچ اشغال سرزمین خویش را روز سیا نامگذاری نمودند  وسال هاست که این روز را بنام روز سیا با برافراشتن بیرق های سیا و بازوبند های سیا تجلیل مینمایند.
از سال 1948 تاکنون همواره میان آزادی طلبان بلوچ وارتش پاکستان درگیری های خونین بوقوع می پیوندد که مهمترین آن درگیری ها در سال 1973 آغاز و در سال 1977 با شکست پاکستان پایان یافت در این جنگ صدها هزار نیروی انسانی از طرفین شرکت داشتند که تنها ارتش اشغالگران پاکستانی بالغ به هشتادوهشت هزار نفرمیرسید اما نیروهای استقلال طلب بلوچ با کمتر از 55 هزار نفر از سرزمین خویش(بلوچستان) به دفاع پرداختند. درحقیقت نتیجه به نفع بلوچها در حال تغیربود و پاکستان ناگزیر دست به طرف همسایه ای غربی خویش که قسمتی از سرزمین بلوچ را تحت اشغال خود داشت دراز نمود وتوانست کمک های عمده از سوی حکومت وقت ایران دریافت نماید. با حمایت ایران وبا دریافت تسلیحات نظامی از سوی حکومت ایران موفق شدند بلوچ ها را سرکوب وبلوچستان را همچنان تحت کنترل خویش نگهدارند.
در سال 2006 بار دیگر نیروهای استقلال طلب بلوچ به رهبری اکبر بوگتی به مبارزه برخواستند و جنگ های سختی را پشت سرگذراندند. اکبربوگتی رهبر بلوچها کشته شد ونیروهای بلوچ با تلفات وخسارات سنگین باری دیگر سرکوب گردیدند. بعد از مرگ بوگتی این مبارزات خاتمه نیافت و همه ساله در گوشه وکنار بلوچستان ادامه یافت ودرشرایط کنونی یکی از چالش های عمده برعلیه حکومت پاکستان محسوب میگردد. دولت پاکستان از یکطرف با تندوران طالب در ایالات صوبه سرحد درحال جنگ اند واز طرف دیگر مصروف سرکوب نیروهای استقلال طلب بلوچ میباشند. در چند سال آخیر بیشتر از چهارده هزار انسان استقلال طلب بلوچ توسط حملات هوای کشته شده اند و بیشتر از 14 هزار دیگرمفقود هستند این جنایت وکشتار حکومت پاکستان مبارزین بلوچ را بیشتر برای مبارزه منسجم کرده و همه روز فراگیر تر میگردد.
بنآ اوضاع سیاسی بلوچستان و درگیری نیروهای استقلال طلب بلوچ با حکومت پاکستان از دیگر چالش های بحران کویته محسوب می گردد. دولت پاکستان رد صد مهار گروه های آزادی خوا بلوچ هستند و از این طریق و جنایت های مشابه نهایت در تلاش اند که اندیشه آزادی خواهی بلوچ ها را با استفاده از جنگ های فرقه ای و مذهبی و قتل های زنجیره ای ، انفجارات بوسیله ای احزاب افراطی پشتون با حمایه مالی عربستان سعودی مهار کنند. در حقیقت شورشیان بلوچ اوضاع را در بلوچستان وخیم و مقامات پاکستانی را نگران ساخته اند. بنابراین دیده می شود که دولت پاکستان نیز در چنین جنایات نقش می گیرد. یعنی آب را گل آلود کرده ماهی می گیرد. چنانچه انفجارات امروزی یکی پس از دیگری باهم ربط دارند. انفجار اولی بوسیله ای نیروهای متحد بلوچ ، دومی و سومی بوسیله ای نیروهای لشکر جنگهوی انجام پذیرفته است. مهمتر از همه موتر ارتش از داخل پایگاه نظامی با مواد انفجاری بیرون امده و درنهایت در مسیر راه منفجر شده است. درواقع مسول این انفجار ارتش است نه نیروهای متحد بلوچ ، اینجا است که نقش دولت و ارتش در چنین جنایات برجسته می شود.

عوامل بیرونی و نقش کشور های منطقه و جهان:
رقابت های سیاسی میان کشور های منطقه و جهان درمناسبات بین المللی و تضادهای موجود درجهان دلیلی دیگری است که همه روزه از مردم بیگناه هزاره قربانی می گیرد. کشور های قدرت مند از این جنایت به نفع خویش سود برده و بیشتر جنایت کاران را به این جنایت ترغیب مینمایند. درشرایط کنونی ارتباط با ایران بسیار حساس میباشد وکشور های امپریالیستی همراه با مرتجعین عربی، ایران و گروه های وابسته و نزدیک به ایران را با دقت کنترول میکنند. هزاره ها به دلیل اینکه شیعه وپیرو خط امام هستند وبه دلیل ارتباط شان با ایران جداً تعقیب میشوند. این کشورها نیز درکشتار هزاره بی غرض نیستند و امکان ندارد تا از آن آگاه نباشد. سکوت معنی دار این کشور ها مدرک و ثبوت بر این حقیقت است. سکوت این کشورها درمورد قتل عام مردم هزاره درگذشته و حال دفاع دروغين غربي ها از حقوق بشر را افشا میکند. كشورهاي اروپا و آمريكا نه تنها به اين كشتار اعتراض نكردند بلكه ممکن محرمانه بر آن مهر تائيد بزنند.
از سوی دیگر احتمالآ امپریالیزم امریکا نیز دراین جنایت ها نقش داشته باشد زیرا صدها هزار ارتش غرب در همسایه گی بلوچستان (افغانستان) مستقر میباشند. حکومت های غربی با مصارف سرسام آور جنگ به بحران های بزرگ اقتصادی مواجه شده اند، طوریکه مهارش کاریست دشوار. نظر به توافق با حکومت دست نشانده شان اکثر عظیم این نیروها باید در سال 2014 افغانستان را ترک نمایند اما ترک افغانستان به معنای شکست اشغالگران است بنآ تلاش مینمایند راه حل های منطقی را برای برون رفت از بحران کنونی جستجو کنند. علاوتآ اکثر نیروهای تندرو طالب در بلوچستان مستقر میباشند این نیروهای تروریستی برای تخریب و جنگ های مسلحانه از بلوچستان رهبری میشوند وسپس برای مبارزه بااشغالگران به افغانستان ارسال میگردند.
بنآءً دامن زدن های فرقه ای و مذهبی در بلوچستان به نفع امپریالیزم امریکا نیز میباشد. امپریالیزم امریکا از این اختلافات فرقه ای ومذهبی به نفع خویش وهم پیمان خویش (پاکستان) استفاده کند. زیرا با دامن زدن جنگ های فرقه ای ومذهبی وباسرگرم سازی نیروهای تندرو افراطی ازچالش های فرا روی در افغانستان رهایی میابد. هرگاه موفق گردد جنگ های فرقه ای را در بلوچستان دامن بزند وبه جنگ های مسلحانه تبدیل نماید، این جنگ های فرقه ای باعث میگردد که اکثر نیروهای تندرو وابسته به طالب وساییر تندروان، توجه شان به بلوچستان جلب گردیده با سواستفاده های مذهبی جنگ های داخلی را راه اندازی نموده وشرایط خروج آبرومندانه را از افغانستان مهیا میسازد. از طرف دیگر این مشکلات به همپیمان نظامی اش پاکستان نیز کمک میکند تا بتواند به آسانی برعیله بلوچهای اسقلال طلب مبارزه کرده سرکوب شان نماید.

مبارزات مدنی و عدم تاثیر گزاری:
در گذشته مردم هزاره به خاطری گذشت و عدم تمایل به کلان سازی موضوعات از انعکاس بیشتر این مشکلات خود داری نموده اند ومبارزه از راه صلح آمیز را در پیش گرفته اند وبرای توجه حاکمان پاکستانی ومقامات محلی دست به تظاهرات مسالمت امیز زده اند. تنها در ایالت بلوچستان هزاران نفر برای چندین بار در مقابل نهاد های بلندپایه حکومت محلی دست به مظاهره زده و خواستار توقف این جنایات گردیده اند وحتا تعدادی زیادی از مردم در مقابل پارلمان پاکستان در پایتخت پاکستان تجمع نموده ازحکومت مرکزی درخواست نمودند تا جلو چنین جنایات را بگیرند و نگذاراند مردم بیگناه به وسیله ای افراد تندرو مذهبی قتل عام شوند.
از سوی دیگر هزاران انسان دیگر در سرتاسر جهان به خاطر نسل کشی وتصفیه قومی دست به تظاهرات مسالمت آمیز زده وخواستار توقف هرچه عاجل این جنایات گردیده اند ویا از طریق نامه ها از سازمان های حقوق بشری وسازمان ملل متحد درخواست نموده اند تاجلو چنین جنایات را بگیرند و در مقابل چنین جنایات سکوت ننمایند ویا از هر طریقی ممکن بر حکومت مرتجع پاکستان فشار وارد نمایند تا جلو این چنین جنایات و قتل عام مردم بیگناه و ملکی هزاره را در کویته پاکستان بگیرند. اما متاسفانه این خواسته های مدنی و حقوق بشری گوش شنوایی نداشته است وهیچ حکومت حامی یی حقوق بشر غربی به چنین جنایات توجه نکرده اند و یا حتی اعتراضی را علیه حکومت پاکستان سر نداده اند.
سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل متحد و سازمان حقوق بشر ملل متحد به شمول عفو بین الملل و سازمان دیده بان حقوق بشر امریکا که باید طی بیانیه ای این جنایت ها را محکوم مینمودند ولی این همه خواسته وتظاهرات مدنی هیچ اثری را روی مدافعان تقلبی حقوق بشر جهانی وغربی نداشته است و این جنایات همچنان قربانی خود را میگیرند و انسان های مظلوم را نقش زمین میکنند. بنآءً بعد از این همه خواسته های مشروع ومدنی مردم هزاره موفق نگردیده اند که جلو جنایت های بیشتری را بگیرند. همه روزه خبرهایی از قتل و کشتار مردم بیگناه منتشر میگردد وباگذشت هر روز افزایش میابد.

چه کسی مسول است؟
در قدم اول باید به امپریالیزم ، ارتجاع و سیاست های کثیف دولت پاکستان لعنت فرستاد و همچنین برسیاست مداران که بوسیله ای قتل عام انسان های بیگناه به حکمروایی پا فشاری می کنند نیز نفرین گفت. در نهایت همه تندروان مذهبی ، جامعه تروریست پرور ووالدین تروریستان نیز! بنابراین عاملین بالا قاتل همه ای این بیگناهان اند که بجرم انسان بودن قربانی می شوند. آنچه مشخص است این است که "امپریالیزم و ارتجاع عامل اصلی ، طراح و حمایت کننده میباشد اما والدین تروریستان ، جامعه تروریست پرور ، دین نیز مسول میباشد، چنانچه چنین افراد حیوان صفت را تربیه و روانه بازار می کنند و درنهایت همه به هدف سرمایه و سیاست های کثیف جهانی!
چند سال است مردم بیگناه هزاره در خون آغوشته اند ، نه جنگجو اند و نه مسلح ، به جرم چه کشته می شوند، چرا کشته می شوند، مقصر کیها هستند؟  شما همه ساله جایزه ای تحت عنوان جایزه صلح نوبل بدست میاورید، کجا است صلح شما ، کجا است تلاش تان در راهی صلح ! شرم است که جایزه صلح نوبل را برای خود اهدا می کنید در حالیکه پس پرده دست تان در خون انسان های بی گناه آلوده است. در واقع جایزه صلح نوبل از خود تان برای خود تان است. اگر جایزه صلح از خود تان برای خود تان نیست ، پس چه است ، اگر شما واقعآ در راستای صلح کار می کنید پس چرا این مردم برای سال های متوالی قربانی برنامه ها ودخالت های ننگین شما می شوند.  اگر شما جایزه خویش را برای خویش ایجاد کرده اید و هدف تان تبلیغات سو و بد نام ساختن صلح است پس ننگ تان باد.
آهای حمایت گران حکومت پوشالی پاکستان (امریکا و اروپا) نفرین باد برشما !

درهمین رابطه: نگاهی به قتل عام مردم هزاره در پاکستان  قربانی شدن هزاره های کویته در بازی بزرگان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر