۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

در حق بانوی مکتب ساز جفا نکنید


داکتر سیما سمر، مبارز حقوق زنان و رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان جایزه «نوبل الترناتیف» را به خاطر استقامت و فداکاری اش در راه تامین حقوق بشر به دست می آورد. او پیش از این چند بار نامزد جایزه صلح نوبل بوده است. بنیاد جایزه «نوبل الترناتیف» که در استکهلم مستقر است، روز پنج شنبه (6 میزان 1391/ 27 سپتمبر 2012) برندگان این جایزه را اعلام کرد. هیات داوران گفت که جایزه «نوبل الترناتیف» به خانم سمر به خاطر «استقامت و فداکاری دلیرانه اش برای حقوق بشر، به خصوص حقوق زنان، در یکی از خطرناکترین و پیچیده ترین مناطق جهان»، تعلق گرفته است. اول از همه این جایزه را به خانم داکتر سیماسمر و تمامی هموطنان عزیز تبریک عرض نموده و برایی این بانوی مکتب ساز آرزویی هرچه بیشتر موفقیت را خواهانم. 
ما این خبر را تحت یک آلبوم از عکس داکتر سیماسمر در وال مان ( مالستان درخشان) نشر کردیم و دوستی آمده و در پایی این آلبودم  یک چنین کامنت را داده است: (ah banoi mate prest ke faqet tanha makteb da jaghori jor kerde mager ne ?) که این کامنت مرا مجبور کرد این پست را نوشته کنم. 
سیماسمر کیست و چکار کرد؟ داكتر سيما سمر در سال 1336 خورشيدي در ولسوالي جاغوري ولايت غزني تولد شد و تعليمات دوره مكتبش را در جاغوري و ولايت هلمند به پايان رساند. خانم سمر پس از فراغت از مكتب به دانشكده طب دانشگاه كابل راه يافت و در سال 1361 از اين رشته فارغ شد.سيما سمر پس از پايان تحصيلاتش در عرصه خدمات طبي مصروف كار شد و به شمول كابل، در زادگاهش جاغوري خدمات طبي عرضه كرد.در سال 1984 عبدالغفور سلطاني، شوهر سيما سمر كه در دانشگاه كابل مصروف تدريس بود از سوي ر‍‍ژيم كمونيستي بازداشت و ناپديد شد. سپس خانم سمر افغانستان را ترك و در كويته پاكستان مهاجر شد.خانم سمر یک مركز صحي در كويته تاسيس كرد و در آن به تداوي مهاجران پرداخت. او در سال 1989 موسسه اي را به نام "شهدا ارگنايزيشن" ايجاد كرد و از طريق اين موسسه خدمات طبي و تعليمي را براي مهاجران افغان در كويته و همچنان مناطق محروم افغانستان ارايه مي كرد.سيما سمر از طريق اين موسسه توانست مكاتبي را براي دختران در شماري از ولايت های افغانستان اعمار كند. مناطقی که در آنجا از سوی داکتر سمر مکتب اعمار می شد، آن وقت از سوی دولت هیچ گونه حمایتی دریافت نمی کردند.

خانم سمر در سال هايي كه طالبان بر افغانستان مسلط بودند، چندين مكتب و مراكز آموزشي مخفي و زيرزميني را در كابل و غزني تمويل مي كرد. او توانست در اثر تلاش هايش 10 كلينيك، چهار شفاخانه و ده ها مكتب را براي دختران و كودكان افغان در نقاط مختلف افغانستان اعمار كند.سیما سمر نخستين زن در افغانستان بود كه پس از شكست طالبان در سال 2001 مقام معاون رييس جمهور را به دست آورد. اين پست در كنفرانس تاريخي بن آلمان، به خانم سيما سمر اختصاص داده شد.همچنان سمر نخستين زن افغان بود كه به عنوان معاون رييس دولت و وزير امور زنان افغانستان در 24 اپريل 2002 در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل متحد سخنراني كرد.خانم سمر از 22 دسامبر 2001 تا 22 جون 2002 به عنوان معاون آقاي كرزي و وزير امور زنان افغانستان فعاليت كرد.داکتر سمر در حال حاضر رييس كميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان است و تا بحال این جوایز ها را از آن خود کرده است:

 جایزه "رهبری اجتماعی " از سوی "بنیاد جایزه رمان مگسی سی"، فلیپین، 1994 میلادی.
 جایزه دموکراسی و حقوق بشر آسیا، سال2008.
 جایزه بین المللی صلح (شهر وای پس) کشور بلجیم، سال 2008.
 جایزه "رهبر جهان فردا" در نشست اقتصادی جهان، سویس، 1995 میلادی.
 جایزه " صد قهرمان زن" نیویارک، امریکا، 1998 میلادی.
 جایزه" حقوق بشر پال گرونیگر" از سوی " بنیاد پال گرونیگر"، سویس، 2001 میلادی.
 جایزه " صداهای شجاعت" از سوی کمیسیون زنان برای زنان و کودکان مهاجر، نیویارک، امریکا، 2001.
 جایزه " آزادی جان همفری، حقوق و دموکراسی"، کانادا، 2001 میلادی.
 جایزه " زن سال" مجله خانم " در نیابت از زنان افغان"، امریکا، 2001 میلادی.
 جایزه " زن ماه "، تورنتو، کانادا، 2001 میلادی.
 جایزه " بهترین کارکن اجتماعی" از سوی " بنیاد مایلو" کویته، پاکستان، 2001 میلادی.
 جایزه "بین المللی حقوق بشر" از سوی حقوق بشر بین المللی لا گروپ، واشنگتن، امریکا، 2002.
 جایزه " آزادی" از سوی انجمن زنان برای آزادی دموکراسی، بارسلونا، اسپانیا، 2002.
 جایزه " حقوق بشر" از سوی کمیته حقوق دانان برای جایزه حقوق بشر، نیویارک، امریکا، 2002.
 جایزه " درفش نقره ای " از سوی توسکانی ایتالیا"، 2002 میلادی.
 جایزه " زنان برای صلح " از سوی " یکجا برای صلح"، رم، ایتالیا، 2002 میلادی.
 جایزه " پریدیتا هوستون"، واشنگتن، امریکا، 2003 میلادی.
 جایزه " زنان سال"، واشنگتن، امریکا، 2003 میلادی.
 جایزه " پروفایل شجاعت جان اف کندی"، بوستون، امریکا، 2004 میلادی.
 جایزه " جانتان مان" برای سلامت وحقوق بشردر سطح جهان، واشنگتن، امریکا، 2004.
 جایزه " پال شلرستفتونگ"، 2004 میلادی.
 دکترای افتخاری حقوق، دانشگاه آلبرتا، کانادا، 2004 میلادی.
 دکترای افتخاری هیومن لتر" دانشگاه براون، رود آیلند، امریکا، 2005 میلادی.


ما نمیدانیم این دوست مان بنابر کدام دلیل و مدرک در حق بانویی مکتب ساز چنین میگوید. این دوست مان ادعا نموده است که داکتر سیماسمر غیر از جاغوری در دیگر مناطق مکتب نساخته است، اما برایی اینکه جواب به این دوست مان داده باشیم داستان را در اینجا به اشتراک میگذارم. 
در سالهایی نه جندان دور " دوران مجاهدین " شهدا ارگنايزيشن تصمیم به ساخت ساختمان برایی لیسه عالی شنیده ( در آن زمان معروف به مکتب کاتب هزاره بود) گرفت و برایی این مکتب ساختمان ساخت. اما میدانی در عوض مردم مالستان چگونه از داکتر سیماسمر قدر دانی کرد؟ بنابر گفته دوستم در بازار شنیده یک برنامه بود و اکثر بزرگان در این مراسم جمع بوده. بنابر گفته دوستم که در این مراسم حضور داشته داکتر سیماسمر نیز در این مراسم شرکت نموده بوده. این رسم است بین مردمان ما که وقتی کسی در مجلس وارد میشود دستش را بفشاریم و به او خسته نباشید بگویم. اما یک شخص که مردم مالستان بی نهایت به او احترام میگذاشت و یکی از بزرگان مالستان نیز بود در این مراسم از دست دادن به سیماسمر خود داری کرد و استدلالش نیز این بود که خانم سیماسمر مرتد است و حجاب ندارد. بنابر گفته دوستم این شخص حاج آقایی مهدویی بوده است. با آن هم خدمات خانم سیماسمر مشهود و هویدا است. بعنوان یک نمونه ، در زمستان بسیار سرد که همه جارا برف فرا گرفته بود و مردم بیکار و بی عار بغرا ( قریه که خودم در آنجا بدنیا آمدم) مسابقه تیر اندازی داشتند. جایی را که به عنوان هدف تیر اندازی انتخاب نموده بودند دقیقاً پشت خانه ما بود. دقیق یادم نمانده است که چه بود و چرا خانواده ام در خانه فامیلانم مهمان بودند. در حین برگشت گلوله یکی از تیر اندازان فرق خواهرم را شکافته بود. در آن روزها وضعیت خیلی بدی بود و در مالستان هیچ دکتر نبود. بخصوص برایی کسی که گلوله فرقش را شکافته باشد. خلاصه خواهرم را داخل سبد گذاشته و بعد یک روز پیاده رویی و برف چیر کردن ( در آن روزها مردم برف سرگ ها را نیز پاک نمی کردند) خواهرم را به سنگماشه در شفاخانه شهدا انتقال میدهند. سرطبیب شفاخانه شهدا نیز آن زمان داکتر زُبیده بود. بعد از سه ماه بستر بودن در شفاخانه شهدا خواهرم سلامتی خود را باز یافت و امروز زنده است. 
علاوه بر این سالانه بیش از هزاران نفر از خود مالستان برایی معالجه به این شفاخانه مراجعه می کند و سلامتی خود را بدست می آورد. نمونه زنده آن مصمویت دختران مکاتب میرادینه است که به همین شفاخانه انتقال یافته بود. در سالهایی بعد از طالبان عده مردم مالستان به حضور داکتر سیماسمر شرف یاب شده بود و از ایشان درخواست کمک برایی اعمار مکاتب در مالستان نموده بود. در این ملاقات داکتر یک نکته را به مالستانی ها به شوخی گفته بود،  که باید دوستان بداند. داکتر به شوخی گفته بودند که از مهدویی بخواهید تا برایی تان مکتب بسازد! این فقط یک شوخی بود و بعد از دوران طالبان باز هم "شهدا ارگنايزيشن" مکتب شنیده را بازسازی کرد. مکتب را که در دوران مجاهدین ساخته بود و مردم در دوران سیاه هیچ چیز برایش باقی نگذاشتند. 
با این وجود ، خواستم بگویم که چنین دید نسبت به داکتر سیماسمر شرم آور است و از دوستان خواهش دارم که کمی واقع بین باشند. 

                                                                   " تشکر ، کیهان فرهمند "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر