۱۳۹۱ اسفند ۱۷, پنجشنبه

مالستانِ محروم؛ حتی با سه نماینده!

نویسنده: کیهان فرهمند

قبل از هرچیزی باید دونکته را روشن کنم:
یک: این چند خط نوشتار سخنی است با نمانیدگان محترم که با آرایی مردم به پارلمان رفته اند و به کرسی پارلمان تکیه زده اند و معاش دالری دریافت می کنند و مردم را و محرومیت مالستان را  فراموش کرده اند. همچنین یک یاد آوری است به مردم تا شاید این مردم متوجه شوند که اینها نیز در انتخابات رأی داده اند و در پارلمان نماینده دارند.
دو: در این نوشتار سخن بیشتر متوجه سه نماینده است که از متن خود مالستان برخواسته اند و به پارلمان رسیده اند؛ اما این بدان معنا نیست که دیگر نماینده هایی غزنی را تبریۀ کرده باشم. یکی از دلایل که این سه نمانیده متوجه سخنم می باشد این است  که از خود مالستان هستند و درد و محرومیت مردم را بهتر و بیشتر می دانند. دلیل دیگر که با این سه نماینده سخن می گویم و از دیگر نماینده گان سخن چندان به میان نمی اید این است که از دیگر نمایندگان چندان انتظارات را نداریم. بدن معنی که ضرر آنها اگر به ما نرسد از خیرش می گذریم! شاید بهتر باشد در این قسمت چند مسله را یادآور شوم. در زمان وحدتی ها در مالستان مکاتب بسته بود و تنها مکتب میرادینه فعال بود و مکتب توحید که در بازار بیوا موقعیت داشت و با ابتکار حاجی خلیلی شنیده راه اندازی شده بود و تمامی کتاب هایی این مکتب ایرانی بود. حاجی خلیلی کسی بود که شخصاً به ایران سفر می کرد و کتاب گدایی می کرد برایی این مکتب. یادم است یکبار کتابها را از راه بامیان به سمت غزنی آورده بود، از تمامی ناملایمات و ستمگری هایی ملیشه هایی حزب وحدت بگذریم؛ این کتابها در جاغوری متوقف شد و آقایی عرفانی (نماینده مردم غزنی درپارلمان) در آن روزها قدرت را در جاغوری بدست داشت. خلاصه کلام اینکه آقایی عرفانی این کتابها را گرفت و اجازه نداد که به مالستان بیاید. ادعایی آن نیز این بود که در پشت این محموله نوشته شده است بخش غزنی. درحالی که این محموله نبود که از طرف حزب وحدت برایی بخش غزنی فرستاده شده باشد، بلکه گدایی بود که شخص خود حاج خلیلی آن را کرده بود. اقایی محمدعلی اخلاقی خودشاید بهتر در این مورد اطلاعات داشته باشد؛ چون در همان مکتب معلم بود.

چند مدت پیش مطلب را از محرومیت ها در مالستان نوشتم و به سایت مردم هزاره و کابل پرس فرستادم که بدانبال آن با عارف رحمانی نماینده مردم غزنی در پارلمان گفتگویی داشتم که همین گفتگویی من باعث شد عارف رحمانی سفری به مالستان داشته باشد. ایشان در مالستان سفر کردند و از ساختمان ولسوالی میرادینه یک گذارش خیلی کوتاه پیرامون سفر خود به مالستان در فیسبوک نشر کردند و قول دادن تا یک گذارش مفصل در این مورد داشته باشند، گذارش که هیچ وقت نشر نشد. بعد از همین سفر بود که ایشان با همدستی سیدعبدالقیوم سجادی دیگر نماینده مردم غزنی در پارلمان شبانه رمضان عباسی ؛ آن شاه فساد را به عنوان قومندان امنیه در غیاب قومندان فعلی به مالستان فرستادند که در نتیجه آن یک شهروند ، یک انسان بیگناه توسط رمضان عباسی کسی که خوی شان آشامیدن خون مردم است به قتل رسید.

در دوره قبل بنابر هر دلایل هیچ یک از کاندید هایی که از مالستان بوده باشد نتوانست به پارلمان راه یابد و در نتیجه مردم مالستان کسی را نداشت که از خود مالستان باشد و از انها در پارلمان نمایندگی کند. اما کسانی دیگه بودند که به نمانیدگی از ولایت غزنی و حتی از آرایی مالستان به پارلمان راه یافته بودند ولی هیچ گونه همکاری با مردم مالستان نداشتند. بعنوان نمونه می توانم از سیدعبدالقیوم سجادی نام بی برم که این شخص بخش اعظم آرایی شان از حوضه رأی دهی مالستان بود. ایشان در یک بازدید که بخشی از دانشجویان مالستان با ایشان داشته بود گفته بودند؛ مردم هزاره را قتی سلام شان را علیک بگویم فوری می گوید خر خود را ده کجا بسته کنیم! همچنین می توانیم از علی اکبرقاسمی و شاگل رضایی نیز نام بیگیرم!

چالش ها در مالستان:
یک: اولین چالش که متوجه مالستان است وضعیت معارف است. وقتی نگاهی به نتایج امتحانات کانکور امسال بندازیم متوجه می شویم که بیش از نصف شاگردان مکاتب مالستان بی نتیجه هستند. این به وضوح نشان می دهد که کیفیت مکاتب در مالستان چقدر پایین است و مدیریت معارف در مالستان در چه وضع است. نبود معلم مسلکی ، نبود مطالب آموزشی ، نبود اداره معارف دلسوز از مشکلات و چالش هایی فراو روی معارف در مالستان است.
دو: از دیگر چالش ها در مالستان نبود یک شفاخانه مجهز است، شکل که همه آگاه است و می داند که خیلی از مردم جان شان را در راه رسیدن به شفاخانه شهدا سنگ ماشه و کابل از دست داده اند. برایی مثال می شود به مسمومیت شاگردان دختر مکاتب میرادینه اشاره کرد که برایی تداوی به سنگ ماشه انتقال یافتند.  گرچند چندتا کیلینیک در مالستان فعال است که کفایت مالستان را نمی کند و این ها کلینیک است نه شفاخانه.
سه: همچنین راه هایی ارتباطی را می توان از دیگر چالش ها در مالستان نام برد. وضعیت نا بسامان راه ها به همه معلوم است و به هیچ کسی پوشیده نیست.
چهار: بعد از ده سال حکومت انتخابی و خدمات بانکی؛  مالستان هنوز تحت پوشش شبکه بانکی کشور قرار نگرفته است که این از دیگر چالش هایی فرا رویی مردم مالستان است. همچنین مالستان تحت پوشش شبکه تلویزیون ملی هم نیست که این نیز چالش دیگری است. پوشش دهی شبکه هایی تلفن همراه نیز کامل نبوده و در اکثر مناطق مردم از خدمات تلفن نیز محروم هستند؛ حتی در زمستان ها سرویس دهی شبکه هایی تلفن همراه در مالستان قطع می شود.
پنج: از مهمترین چالش ها در مالستان فساد اداری است. ادارات مالستان تا گلو به فساد غرق است و شاید بشود گفت که مالستان فاسدترین ولسوالی درسطح کشور است. تمامی ادارات ولسوالی مالستان به نحوی به فساد گیرند و تمامی مدیران آن به فساد آلوده؛ شکل که خیلی ها برایی داشتن پُست در ادارت دولتی مالستان رشوه پرداخت می کنند تا پُست را در اداره فاسد مالستان داشته باشند. بعنوان مثال می توان قضیه قومندانی امنیه را نام برد. همچنین دعوایی را که مردم لاغرجویی با شخص بنام عرفانی داشتند. اینها همه ریشه در فساد اداری دارد.
شش: از دیگر چالش های فرا رویی مردم مالستان نداشتن برق و نبود اشتغال است که هرکدام درجایی خود از اهمیت ویژه برخوردار است.


نماینده هایی حقوق بیگیر:
ازچپ به راست: محمد علی اخلاقی، چمن شاه اعتمادی، هماسلطانی 
از دیگر نماینده های غزنی به دلایل که در بالا اشاره کردم انتظاری ندارم؛ اما می ماند این سه نماینده که از متن خود مالستان برخواسته اند و از رأی مستقیم مردم مالستان به پارلمان راه یافته اند. در مورد خانم هماسلطانی من واقعاً مانده ام چه بگویم. ایشان در دوران کاری خود هیچ کاری مثبت برایی مردم نکرده که هیچ بلکه آبرویی خود و تمامی مردم مالستان و تمایی مردم هزاره را برده است. وقتی کرزی می گوید؛ ملاعمر تان پیدا نشد، همان را می آوردید، هماجان چطور می تواند بطرف مردم نکاه کند؛ وچطور ازخجالت آب نمی شود. بخاطر ادعاهایی دروغین و احمقانه این خانم بود که قرار داد هایی ننگین بین دولت افغانستان و نرژو و استرالیا منعقد شد، مبنی بر اینکه مهاجرین را این کشورها برگرداند. استدلال هایی سردمداران فاشیست پشتونیست اوغانستان این بود که این مردم (مهاجرین هزاره) هیچ مشکل با طالبان ندارد، اگر می داشت که ملاعمر در خانه هما نماینده این مردم نمی بود.
تابحال من نشنیده ام که آقایی اعتمادی هم کار آن چنانی را برایی مالستان کرده باشد. در رسانۀ ها یک روز هم ما ندیدیم که این آقا سخن گفته باشد و مشکلات و چالش های فرویی مردم مالستان را با مسؤلین در میان گذاشته باشد. تنها در مسله قومندانی امنیه مالستان نام این آقا را ما از رسانۀ ها شنیدیم؛ که در همین قضیه نیز عارف رحمانی و سید عبدالقیوم سجادی دخیل بودند.
از روزی که آقایی اخلاقی فیسبوکی شده است ما بیشتر از فعالیت هایی کرده و نکرده این نماینده هایی حقوق بیگیر آگاه شده ایم. ایشان هم کدام کاری آنچنانی را نکرده اند. فقط یکی دوبار که در مجلس سخن گفته است و این سخانان هم چیزی نبوده است که محرومیت و چالش هایی مردم را منعکس کرده باشد. آقایی اخلاقی در قضیه قومندانی امنیه مالستان هم روزه سکوت گرفته بودند و هیچ واکنش نشان ندادند.
 یکی دیگر از کوتاهی  اینها در رابطه با حادثه کویطه است، هیچ یک از این نماینده ها هیچ اظهار نظری در این مورد نکرده اند و حتی یک بازدید خشک خالی از کمپ اعتصاب کنندهگان در کابل نیز نکردند، درحالی که دیگر نماینده ها هرکدام به نوبت خود بازدید کردند.

شاید نماینده ها دید بازدید یا موکلین خود داشته بوده باشند، اما این دید بازدید چیزی نیست که انتظار می رود. شاید این نماینده ها کدام کاری نیز برایی مالستان کرده باشند اما هیچ تلاش برایی کارهایی که در بالا یاد اور شدم نکرده اند. سوالات را که نمایده ها باید پاسخ گوید این است، در بودجه که سالانه در نظر گرفته می شود و به تصویب نمایندگان می رسد سهم عزنی چقدر است و سهم مالستان از سهم غزنی چقدر است؟ و این بودجه چگونه و درکجا مسرف می شود؟ سهم مالستان از سهم ولایت غزنی در بودجه انکشافی چقدر است؟ اصن بودجه انکشافی وجود دارد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر