۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه

نوروز!


بهار است و عید نوروز؛ روزگار و طبیعت خندان است یکی از ویژگیهایی عید نوروز این است که منطبق با طبیعت است. در بهار نماد هایی زیادی است که میتواند ما را به تامل وادارد. خندیدین گل ها؛ صفایی که در صبح است؛ لطافت که در باران و دریا است؛ عطر که در گل است؛ گره گشایی که در نسم است. بهار را باید خنده طبیعت دانست وبالا تر از آن باید خنده خداوند دانست. این لبخند خداوند بالا ترین هدیه است که هنگام عید به ادمیان عرضه میشود و بالاترین مبارگباد و خجسته باشی است که خداوند به عالمیان میگوید.

عید در واقع زمانی است که قفل هایی زندان می شکند و زندانیان آزاد می شود وعید نوروز در واقع شکستن قفل زندان زمستان است. البته نوروز تنها با شکستن قفل زندان زمستان اتفاق نمی افتد بلکه می تواند زمانی اتفاق افتدکه از هرزندان آزاد شویم؛ نه فقط زندان زمستان بلکه زندان ستم، زندان تعلق، زندان رزیلت، زندان گناه، زندان بیگانگی با خود، زندان تنهایی، زندان جدایی و ..... قمار عاشقانه؛ عبدالکریم سروش.

می خواهم به دوستان بگویم ؛ در آمدن عید نوروز، برون رفتن کهنه ها، و فرارسیدن نو ها، سبز شدن روزگار، وزیدن نسیم، خندیدن گلهایی بهاری مبارگباد. نوروز یعنی روز نو! روزی که تازه است. نو شدن به معنی دقیق کلمه در بیرون آدمی اتفاق نمی افتد تا کسی از درون نو و تازه نشود دنیایی بیرون وی نیز تازه گی نخواهد داشت. امید است که دوستان از درون نو و تازه شده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر