آیا "زنان بدون محرم" بیهویت اند؟
|
مهدی زرتشت |
از تفکیک جنسیتی تا تبعیض جنسیتی
آیا "زنان بدون محرم" بیهویت اند؟
دستکم هر هفته، خبر و گزارشی از آنچه تبعیض، خشونت و بیعدالتی علیه زنان خوانده میشود، در صفحات روزنامه ها به نشر میرسد. این همه وقایع و حوادث در نقطه نقطهی کشور اتفاق میافتد چه بسا موارد بیشتر و خیلی دردناکتر نظیر آنچه اصلاً به گوش رسانه ها نمی رسد و کسی از وجود آنها اصلاً اطلاعی پیدا نمی کند. کسی به عنوان زن کشته می شود، سنگسار می شود، زنده به گور می گردد، میان چهار دیواری های تاریک محبوس می گردد، مورد تجاوز و خشونت قرار می گیرد، لد و کوب می شود و هزاران نوع جرم و جنایت دیگر که با توجه به گراف بلند «خشونت علیه زنان» تعداد این وقایع شاید خیلی بیشتر از آن باشد که گاهی تصور می کنیم. زیرا در کشوری که خشونت این قدر آشکار باشد و سنت و فرهنگ قبیلهیی حاکم نیز به تمایز مفرط جنسیتی اعتبار کافی ببخشد، هیچ دور از تصور به نظر نمی رسد روزانه و حد اقل هفته چند بار وقایعی نظیر آن به وقوع نپیوندد. می توان گفت که بسیاری از این وقایع و حوادث از چشم رسانه ها دور می ماند. خشونت، جنایت و یا قتلی اگر صورت می گیرد، شاید خیلیهایش به گوش مقامات پولیس و امنیت، نهادهای حقوق بشر و جامعه ی مدنی و رسانه نرسد. زیرا به اصطلاح این فرهنگ، آنها (نهادها) فقط بلد اند درد سر درست کنند.چند روز قبل، یک تن از مقامهای نهاد حقوق بشر در ولایت هرات شکایت کرده بود که ریاست پاسپورت این ولایت، به شماری از زنان که به گفتهی آنها «بدون محرم اند» پاسپورت نمی دهد. در گزارش از زبان مسئول بخش توزیع پاسپورت نقل شده است «برای دادن پاسپورت برای زنان، گرفتن تأییدی یکی از محارم و یا تأییدی یکی از نهادهای دولتی جزء پروسه توزیع پاسپورت است.» در حالی که نهاد حقوق بشر در ولایت هرات با استناد به قانون اساسی کشور گفته است: «در قانون افغانستان داشتن پاسپورت و مسافرت آزادانه به داخل و خارج از کشور حق تمامی شهروندان افغانستان اعم از زن و مرد...» است.
اعمال سنت بهجای قانون
اینکه در قانون اساسی کشور چیزی در این خصوص گفته شده یا نشده، یک طرف قضیه است؛ اما واقعیت این است که در افغانستان به دلیل سلطه و اقتدار سنت و وجود فرهنگ قبیلهیی، در بسا موارد قانون در حاشیه قرار دارد. بسیاری وقتها قانون نمی تواند حکمی تعیین کند؛ بلکه این عرف و عادت و سنتهای دینی و مذهبی مردم است که آشکارا به حکم و دستور و اجرای قانون می پردازد.گزارشهای زیادی تا اکنون در رسانهها به نشر رسیده که حکایت از موجودیت این روند دارد. فرقی نمی کند این تعیین حکم و اجرای عرف و عادات و حتا سلایق شخصی افراد و دیدگاههای آنان در ارتباط به مسأله جرم و مسأله جنیست، از سوی چه افرادی باشد. چه از سوی طالبان نظیر دهها زنی که در مناطق مختلف کشور بدون دخالت رسمی دادگاههای محلی و مرکزی کشور سنگسار شده اند، تیرباران شده اند و هزار نوع جنایت ضد انسانی دیگر و چه از سوی کسانی که در جرگهی طالب و تروریست نیستند بلکه سنت اندیشان و دینداران نسل تغییر ناپذیر و جاهلیاند که دست به دخالت می زنند و آشکارا حکم اعدام یا سنگسار و یا هم توقیف افراد را صادر می کنند.دهها مورد نظیر این وجود دارد چه آنانی که در رسانهها انعکاس یافته و چه آنانی که در خفا انجام شده و به یقین می توان به موجودیت آن همه انگشت تأیید گذاشت.حال اینکه در قانون اساسی کشور در ارتباط به مسأله سیاحت و سفر و اخذ پاسپورت و جواز سفر چیزی گفته شده یا نشده، یک جانب قضیه است؛ اما تا آنجایی که اشکار است، این سنت است، این شریعت است و این برداشتها و وجود فرهنگهای سنتی و قبیلهیی این جامعهای «هفتاد درصد بیسواد» افغانستانی است که بر قانون اساسی کشور فرمان میراند. در ارتباط به اینکه مسئولین توزیع پاسپورت در ولایت هرات از دادن پاسپورت به زنانی که به گفته آنها «محرمی ندارند» خود داری می کنند، ربطی به قانون ندارد؛ بلکه جنبه غالب این کار، سنت حاکم و دیدگاه سنتی در وجود چنین افرادی است که تبعیض آنها را در شکل افراطی آن به نمایش می گذارد. تبعیض جنسیتی با چنان شدت. این را هم شاید کسی نتواند حدس بزند که زنان به قول مسئولین «بدون محرم» که تقاضای اخذ پاسپورت داده اند، در ان لحظه از سوی مسئولین چه اندازه توهین و تحقیر شده اند و چه قدر مورد بی مهری و قهر و غضب قرار گرفته اند!
تبعیض چنان وحشتناک
در کشور افغانستان، خشونت پدیده عادی و آشکاری است. در این میان، قشری که بیشتر از همه قربانی خشونت شده اند، زنان هستند. نباید وجود یک وزیر، یک رئیس و یک فعال فرهنگی زن در این کشور را نماینده تمام زنان دانست و گفت زنها آنقدر هم در حاشیه رانده نشده اند. اکنون اما در گوشه گوشه کشور زنان مورد تبعیض و خشونت قرار می گیرند. خبرهای ناگوار سنگسار زنان، تیرباران زنان، خشونتهای خانوادگی علیه زنان، خودکشی و خود سوزی زنان، هر روز وجدان انسانی مردم این سرزمین را آزار می دهد.اکنون در برابر اعمال مسئولین توزیع پاسپورت اعتراض می گردد، ایا زنان بدون محرم، از خود هویتی ندارند؟ آیا اساساً زنانی که در کنار شان مردی ندارند تا موقع اخذ پاسپورت در کنار او بایستد و به جناب عالی درخواست اخذ پاسپورت به همسرش را بدهد، هویت ندارد؟ البته که چنین است. زنانی که از نظر آنها هویتی ندارد چون محرم ندارند، به این معناست که انسان نیستند دگه.اما واقعیت این است که در این کشور به دلیل وجود سالها جنگ و بد بختی، دخالتهای خارجی و همینطور اشاعهگران سنت و نوعی دینداری سازمان یافته برای پیشبرد اهداف خاص، چنان یک تبعیض جنسیتی حاکم است که مرد و زن دو موجود کاملاً متفاوت از هم شناخته می شوند. تبعیض جنسیتی در این کشور چنان تیره و به نفع مردهاست که یک زن بدون مرد از خود نه هویتی دارد و نه استقلالیتی. همانگونه که از زمانهای دور و دراز تا اکنون، مسافرت زنان حتا در داخل کشور از این شهر تا شهر دیگر، اصلاً بیخی ناممکن است. حتا خود زنان نه این اجازه را دارند و نه جرئتی که بتوانند از این شهر تا شهر دیگر به تنهایی (بدون مرد) سفر کند. تبعیض جنسیتی تا جایی است که صف مردها از زن ها جداست. تبعیض و نوعی نگاه تحقیرآمیز تا آنجایی است که وقتی در صف نانوایی قرار بگیری، به یک خانم به دلیل زن بودنش اجازه داده می شود تا بدون نوبت نان بگیرد. ولی در واقع این احترام به زن نیست اگر حتا به معنای درک مصروفیت کارهای خانوادگی زن باشد. این نوعی تبعیض آشکارا است و معنای دقیقتر آن نیز ضعیف پنداشتن زنان و احساس ترحم به زنان است. این فقط یک مثال بود. صدها نوع از این رفتار وجود دارد که در محیط گوناگون می توان آنهمه را مشاهده کرد.
تبعیض به جای تفکیک؛ دخالت عقل
اجتماع انسانی از دو جنس و یکنوع تشکیل شده: زن و مرد با اسم مشترک انسان. زن و مرد قبل از همه یک نوع توازن طبیعی در مسأله خلقت و بقای همنوعان است. نگاه عقلانی و تجربی به مسائل، با رویکرد مسأله توازن در خلقت، به ما می گوید موجودیت دو جنس مخالف، کار طبیعت است نه کار یک انسان. عقل با یک دخالت سنت ستیزانه، تمام باورهای مبنی بر برتری طلبی را رد می کند. زیرا به حکم طبیعت، بقای نسل انسان به طور مساوی به عهده زن و مرد گذاشته شده است. زن بدون مرد موجود ناقصی است و همین طور مرد بدون زن. نباید تفکیک جنسیتی را با تبعیض جنسیتی آلوده ساخت.در کشوری که سالها محور اقتدار سنتها و شریعتها بوده، و از سویی، فرهنگی که بیشترین آمار خشونت و نوعی نگاه تبعیضآمیز را به زنان روا داشته، دفاع از زنان مشروع است. زنان قبل از اینکه زن باشند، انسان اند و دقیقاً مثل مرد حق کار، تحصیل، مسافرت و هرنوع فعالیت را دارد. زنان می توانند از خود هویت مستقل داشته باشند. هرنوع نگاه تبعیض آمیز نسبت به زنان، محصول افکار کسانی است که درکی از زندگی انسان دوستانه ندارند.اینک این جامعه نیازمند تغییر است. ذهنها باید تغییر داده شوند، جهانبینیها و جهان اندیشیها جهت تازهای به خود اختیار کنند. امروز قرن 21 است. تنها فرهنگ، عرف و قانونی میتواند مشکل جامعه را حل کند که بر اساس قرائت انسانی استوار باشد، مطابق زمان در مطابقت با شرایط زمان. لباس چندین سال قبل، دیگر فرسوده شده و نمیتواند تن امروز این جامعه را بپوشاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر