۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

رسم و رواج ها در مالستان



الف:- مراسم خوشی و شادی:

1-  خواستگاری:
همانطوریکه جوامع ملل با تغیر تحولات همراه است در مالستان نیز بسیاری از آداب ورسوم شان با تحولات فزاینده همراه میباشد. آنچه را که در دوران نه چندان دور یعنی پنجاه سال قبل رجوع نمایم در همه عرصه ها دگر گونی های را متوجه میشویم که تصور آن برای انسان غیر باور میباشد. حتی نحوه خواستگار و مراسم های دیگری نیز دچار تحول شگرف شده است. وقتى جوانی در مالستان به سن رشد میرسد و احساس مى كند كه مى تواند زندگى مشترك تشكيل دهد و توان اداره زندگى و تأمين نيازمندى هاى زوجه آينده اش را دارد به فكر ازدواج مى افتد. او اين آيده را غالباً ابتدا با گوشه و كنايه به مادرش منتقل مى سازد و مادر به گوش پدر يا برادر بزرگ تر، در نبود پدر مى رساند. غالباً طرح زن خواستن جوانان، ابتدا با گوشه و كنايه است. چون طرح نياز به همسر از سوى جوان به صراحت بين هزاره ها بر خلاف عفت جوان تلقى مى شود، لذا او، با گوشه و كنايه فكر همسر خواستن را به خانواده اش منتقل مى كند پس اين زمان خانواده جوان و پدر و مادر او، به فكر انتخاب دخترى جوان، با ايمان، عفيف و... براى پسرش مى افتد. زن خواستن جوانان غالباً در سنين 17 تا 24 سالگى است.
آنگونه كه واضح است بيان نياز به همسر داشتن جوان كاملا محترمانه و اسلامى و موافق عفت و نجابت است. وقتی دختر مورد پسند شان را یافتند، یکی از نزدیکان داماد به خانۀ دختر میرود و از پدر دختر خواستار بستن پیوند و خویشاوندی میشود. با این جملات: که ما آمدیم تا پسرم را و یا برادرزاده ام را و یا برادرم فلانی را به غلامی ات قبول کنی.
اگر مادر و یا خواهر و یا زن دیگری از نزدیکان پسر برود میگویند، که:" ما به خاکستر جاروب کردن آمدیم."
 هرگاه مورد قبول طرفین بعد از تعیین گله یا قلین و «لاته پیرو[1]» و دیگر مسائل واقع گردید، مراحل نامزادی شروع میشود. به اصطلاح عامیانۀ مردم، لاته انداختن میروند. و آن قسمی است که یک روز یا یک شب اقارب داماد به خانۀ دختر میروند و طی مراسم خاص و تقسیم  شیرینی بعد از صرف طعام مراسم چادر انداختن شروع میشود. در قدم نخست کسیکه از اقارب داماد بزرگتر از همه باشد؛ کاکا، ماما، پدر بزرگ، کاکای پدر باشد، چادر را به سر دختر می اندازد. طبق معمول همه افرادی که از طرف داماد آمده اند هرکدام چادری با خود برای عروس می آورند و به نوبت چادر هایشان را بالای سر عروس انداخته و دعای خیر نموده مقداری شیرینی و پول بالای سر عروس میپاشانند و بدین ترتیب دختر مذکور نامزاد پسر معینه اعلان میشود.
بعداً مراسم شرینی خوری را ترتیب میدهند و در مدت زمانیکه دختر و پسر با هم نامزاد اند، یعنی قبل از عروسی تحایف عیدی از طرف خانوادۀ داماد در ایام عید سعید فطر، عید قربان و عید نوروز برده میشود. که در آن پیراهن لوازم آرایشی و غیره می باشد، و کسیکه  عیدی می آورد اگر پسر باشد دستمال و لنگی و یا چادر به او تحفه میدهند و اگر آورنده دختر باشد چادر و یا پیراهن به او تحفه میدهند.[2]

2-  شیرینی خوری:  
بعد از اینکه لاته انداختن تمام شد به زود ترین فرصت شرینی خوری را ترتیب میدهند. شرینی خوری مراسمی است که در آن عقد نکاح ( نکاح محرمیت) در حضور و یا توسط وکیل صورت میگیرد، یعنی ایجاب و قبول انجام میشود. و آن طوری است که پس از تعیین روز شیرینی خوری، خانوادۀ داماد و عروس اقارب شان را دعوت میکنند و خانوادۀ داماد تحایف و یا بخششی را که از طرف خانوادۀ دختر تعیین شده است باید تهیه نمایند و اگر گله پرداخت نکرده باشد مقداری از آن را اگر پوره هم نباشد، لازم است پرداخت نماید. و با تحفه های ویژه یی برای عروس و مادرش همراه با اقارب خود به خانوادۀ عروس میروند.
خانوادۀ عروس مکلف است که تخت برای شاه و نیز برای قودغو که مادر و یا خواهر، عمه و یا خالۀ داماد باشد، آماده نمایند. اگر قودغو چند نفر باشد به تعداد نفر تخت درست نمایند و برای هرکدام شربت آب را در نظر میگیرند. برای داماد نیز بروی تخت مقداری کیک، سیب و میوۀ خشک را همراه با شربت آب میگذارند و بروی تخت تکه یی را خواه رخت، لنگی، چادر باشد میگذارد و کسانیکه تخت را برای داماد و قودغو آماده کرده اند از طرف قودغو و داماد مقداری پولی را به عنوان بخششی دریافت میکنند. بعد جهت پذیرایی از مهمانان خانوادۀ عروس به کسانیکه قبلاً از طرف خانوادۀ داماد به آنها معرفی شده تحایفی را میدهند. البته داماد هم کسانی را که از اقارب نزدیک و خویشاوندان او هستند و یا از کسانیکه قبلاً چیزی به نام «گز» دریافت کرده اند تحفه میدهند. البته برای نزدیکان داماد مثل پدر، پدرکلان، کاکا، ماما، یازنه و برادر تحایف بزرگی را چون کمپل و لنگی با دستمال و یا چپن میدهند و بدیگران یک چادر و دستمال و یا لنگی و دستمال میدهند. و کسانی را که داماد به عنوان رفقای خود می آورد برای آنها دستمال داده میشود. در پایان لباس هایی را که از طرف خانوادۀ عروس برای داماد در نظر گرفته شده است به او پوشانیده میشود. وسایل بهداشتی و آرایشی نیز شامل آن است و به مهمانان نمایش میدهند. البته خسر داماد از دوستان نزدیک خود را برای پوشاندن لباس داماد مد نظر میگیرند که در آخر برنامه لباس پوشاندن مقدار پول را از طرف پدر داماد دریافت میکنند. از سوی هم کسیکه پوشاندن لباس عروس را بعهده دارد نیز از طرف مادر داماد پول دریافت میکند. در هنگام پوشاندن لباس داماد برای اینکه زندگی خوش را سپری نمایند صلوات میفرستند و همچنان کف میزنند. وقتی لباس پوشیدن تمام شد داماد نیز مقدار پول را به پتنوس که لباس را بالای آن آورده بودند می اندازد. و پدر داماد نیز بعنوان سر دیدگو و همچنان بعنوان گله مقدار پول را به پدر عروس میدهد. بعداً مراسم گل دهی و مبارکباد گویی دیگران شروع میشود. بعد عقد نکاح طرفین در حضورداشت ملا و وکیل طرفین با تعیین مقدار مهر صورت میگیرد. البته معمولاً دختر درین مراسم وکیل میگیرد و خودش حضور نمی یابد. و در آن مقداری پولی به عنوان شیرینی از جانب طرفین به عاقد داده میشود. و از سوی دیگر اقارب داماد لباس هایی را که برای عروس آورده اند، تحویل داده و عروس را آماده میسازند. پس از ختم مراسم عقد نکاح داماد با جمعی از اقارب خود به اطاقی که در آنجا تخت آماده شده است و عروس در آنجا قرار دارد، می روند. و کسانی که از رفقای داماد میباشند که بعنوان شاه بالا معرفی میشوند بعد از اینکه دستان شانرا خینه کردند مقدار پول را به پتنوس می اندازند. عروس و داماد پهلوی هم می ایستند و بعد روی تختی که برای شان در نظر گرفته شده نشسته و انگشتر هایی را که برای همدیگر آورده اند، به دست هم دیگر میدهند. و بعد غذایی را به همدیگر میخورانند. این مراسم با کف زدن نیز همراه است. بعداً هردو روی پا می ایستند و اینجا مسابقه یی آغاز میشود و آن طوری است که هرکدام اول نشست او بازنده خواهد بود و هرکدامیکه تا آخرین لحظه ایستاده شد، برنده اعلان میشود. اینجا همه اقارب عروس و داماد صف میبندند و هرکدام طرف خود را تشویق میکنند، تا بایستد. اقارب عروس روی شانه های داماد فشار میآورند تا او را بشانند. و از هر نیرنگ استفاده میکنند، تا داماد را بشانند. و در مقابل تنها داماد روی شانۀ عروس فشار میآورد تا او را بنشاند. در صورت طولانی شدن مسابقه یک نفر خیرخواه می آید و هردو را مساویانه می نشاند. در اینحال عروس و داماد هرکدام چالاکی به خرج میدهند تا رقیب زود بشیند. و فلسفۀ آن اینست که هر کدام دیر بایستد و زود ننیشیند، در زندگی برنده است.
فردای آنروز در خانۀ عروس اقارب و نزدیکان عروس و زنان همسایه ها جمع میشوند و تقسیمی «بخش باره» که (بیشتر از بسراغ گندم بریان و تیکی میباشد) صورت میگیرد و لباس ها و تحایفی را که برای عروس و نزدیکان او آورده شده است، نمایش داده میشود. و تحایف دیگران نیز توزیع میشود. همچنان مقدار تحفه که از طرف قودغو (مادر داماد) آورده شده است برای قریه و دوستان تقسیم می کنند.

3-  مراسم عروسی:
 قبل از این مراسم اقارب داماد به خانۀ پدر دختر رفته و اقارب دختر نیز در آنجا جمع میشوند تا خرچ عروسی را تعیین کنند. یعنی به اصطلاح اقارب داماد «خرچ کوتاه کردن» میروند. و بعد از تعیین مقدار مصارف و مخارج عروسی که از طرف خانواده عروس بالای شان گذاشته میشود، روز عروسی تعیین میگردد.
بعد اقارب داماد مکلف اند تا خرچ تعیین شده را بخانۀ عروس برسانند. وقتیکه روز موعود فرا رسید، اقارب داماد با جمعی از رفقای او‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ روز قبل از عروسی به خانۀ عروس میروند، و شب خینه را در آنجا میگذرانند. و مراسم خینه در خانۀ عروس طی مراسمی ویژۀ خینه ماندن به دست شاه و عروس سپری میگردد، و داماد به کسانیکه دست او را خینه میماند پول پرداخت میکند، و نیز در پطنوس خینه پول میگذارد. شب خینه در همین سالهای اخیر مروج شده است. چنانکه در سالهای قبل از این شب کسی یاد نمی کرد.
در روز عروسی هردو طرف در خانۀ عروس جمع میشوند و قبل از بردن عروس اقارب داماد مکلف است تا «سر درزی» و «سر دیگدانی» به خانواده عروس بپردازد. قبل از کالا پوشاندن به داماد، عروس و داماد به زیارت اهل قبور میروند و دعا میکنند. و بعد بخانۀ کاکا های عروس، پدرکلان، برادر بزرگ او رفته و دیگدان او را زیارت میکنند و داماد مقداری پولی را به عنوان دعای دیگدان میگذارد. و در مقابل چادری از طرف صاحب خانه به عروس تحفه داده میشود. و این رسم در هنگام خروج عروس از خانۀ پدرش نیز انجام میشود. درين مراسم پس از پوشاندن کالای داماد وعروس، پدر دختر كمر داماد ودخترش را به قسم دعا بسته مي كند، كه كسي از اقارب داماد بعد از ختم مراسم، باز مي نمايد و پول آن را از آن خود میکند.
زمانیکه عروس را از خانۀ پدر میخواهند، بیرون آورند. کلانترین عضو خانواده و یا اقارب داماد (کاکا، پدرکلان  و یا کاکای پدر) او را بیرون می آورند، و دستمالی را در دست میگیرد و یک طرف دستمال را به دست عروس میدهد و او را از خانه بیرون میآورد. قبل از سوار شدن بر اسب در سابق و سوار شدن به موتر که امروز مروج است ملای مکتب بخاطر سلامتی و زندگی جدید آنها دعا میکند و دیگران آمین میگویند. زمانیکه عروس را در خانۀ داماد بردند نیز همان فرد کلان سال دوباره عروس را پیاده مینماید و به خانه میبرد. پدر عروس طبق رواج باید به دخترش کالا، ظرف، فرش و وسایل اولیۀ زندگی را تحفه بدهد. در اکثر مواقع گله یا قلین را از پدر داماد میگیرد و وسایل خانه برای دختر اش آماده میکند. گرفتن شیر بها و گله نظر به توافق طرفین و به خود شخص وابسته است. هنگامیکه عروس را به خانۀ داماد بردند، قبل از آنکه او را پیاده کنند، در سابق دختران بازی میکردند، بعد گوسفند را پیش روی آن ذبح میکنند. در بعضی قریه ها آن گوسفند به صاحب موتر گل پوش تعلق میگیرد. و بعد لحاف و یا کمپلی را آورده و بالای آن علف و یا سبزه میپاشند و عروس را پیاده کرده و از بالای آن میگذرانند.
زمانیکه عروس را بخانه میبرد، عروس نمی نشیند. اینجا باید پدر و یا مادر داماد و یا یکی از نزدیکان او چیزی به عروس وعده شود. زمانیکه چیز وعده شده مورد قبول عروس قرار گیرد، عروس می نشیند، و در غیر آن باید چیزی دیگری به عروس وعده شود، تا عروس بشیند. و فلسفۀ پاشیدن سبزه زیر پای عروس این است که عروس سبز گردد یعنی بار آورد و خانۀ داماد را رنگین سازد و آغوشش گرم شود. بعد صرف چای بوسراغ مردم پراگنده میشوند تا شب. در شب اهالی قریه و دوستان داماد دوباره به خانۀ داماد جمع میشوند، بازی های عنعنوی  در خانۀ داماد برگذار میشود.
البته همین شب در خانۀ عروس زنان اقارب و همسایه هایشان جمع میشوند، و مراسم جای گرمی را میگیرند. یعنی بعد از رفتن عروس (دختر خانواده) جای او را گرم میگیرند و احساس رفتن او را به خانواده اش نمیدهند. در حالیکه مادر عروس با او به عنوان قودغو رفته است. برای مادر عروس در خانۀ داماد ترتیبات تخت و شربت آب از طرف خانواده داماد گرفته میشود و از او استقبال میگردد. کسان دیگری که با عروس مثل خواهر، عمه، خاله، دختر کاکا و یا سایر رفقای او به خانۀ داماد آمده اند، چادر داده میشود. و در شب عروسی که اکثراً شب سوم را مد نظر میگیرند، هنگامیکه عروس و داماد همبستر میشوند نیز مراسم ویژه یی وجود دارد که اقارب داماد (زنها) همراه با داماد در اطاقی که قرار است عروس و داماد  در آن بخوابند، میروند. و اقارب عروس همراه عروس در آنجا می آیند. مسابقۀ دیگر آغاز میشود و آن اینکه غذایی را آماده میکنند. این غذا ممکن است، تخم جوشی و یا ملیده باشد، در هر صورت عروس و داماد را سر کاسه آورده و یک دو سه میکنند، هر کدامیکه اولین لقمه را برداشت و خورد، برنده است. و بعد داماد مقداری پولی را بالای ظرف غذا میگذارد و مسابقه پایان میابد. سپس داماد تحایفی را که اکثراً زرینه است به عروس میپوشاند، و دیگران اتاق را ترک میگویند. روی رخت خوابی که عروس و داماد بالای آن میخوابند، داماد مکلف است تا مقدار پولی را زیر آن بگذارد. صبح هرکسیکه زودتر از دیگران رخت هردو را جمع کرد، پول از او میشود. و کسانیکه عروس را شب پهلوی داماد میآورند، نیز از طرف داماد پول دریافت میکنند.
فردای آنروز در خانۀ عروس اقارب و نزدیکان عروس و زنان همسایه ها جمع میشوند و تقسیمی «بخش باره[3]» صورت میگیرد و لباس ها و تحایفی را که برای عروس و نزدیکان او آورده شده است، نمایش داده میشود. مادر داماد تکه پر خون را که نشان از باکره بودن عروسش مینماید به همه نشان میدهند که همراه با بازی های نیز همراه است. بعداً تحایف دیگران نیز توزیع میشود. اما مادر عروس تا اجرای آخرین مراسم به خانۀ داماد میماند، و او از طرف اقارب داماد به مهمانی دعوت میشود و تحایفی را دریافت میکند. و در عوض آن مقدار پول را به صاحب خانه میدهد. فردای روز عروسی زنان نزدیکان و همسایه ها به خانۀ داماد جمع میشود و مهمانی به نام «گرد قودغو» میگیرند که در آن روز لوازم و کالا ها و زرینه های عروس نمایش داده میشود. تحایفی را که عروس برای اقارب داماد (برادران، خواهران، پسران کاکا، برادرزاده ها، عروسان خانواده) آورده است، به آنها داده میشود.
عروس تايك سال بعد از مراسم عروسي اش از خانه بیرون نمي شود وبعد از ختم يك سال طي مراسم، زنان عروس را به زيارت ميبرند كه اين مراسم اغلباً در روزهاي عيد و يا روز نوروز اجرا مي شود. و نيز عروس در خانه اقارب داماد تا زمانيكه اور ا مهماني نكرده وپايش را باز ننمايند، نمي رود.

4-  نيم اوري:
كسيكه عروس مي آورد كمك هاي راكه اقاربش به او مي نمايند، مثلاً : پول نقد مي دهند، گوسفند ويا ديگرمخارج عروسي را مي پردازند، اين كمك را نيم اوري مي گويند.

5-  تای جلو:
وقتی عروس را به خانه خسرش بردند در همان وقت پدر عروس چند نفر از دوستان شان را بعنوان تای جلو معرفی مینمایند. این تای جلو ها کار بخصوص را ندارد و تنها از حسن نیت اقارب و پدر عروس را نشان میدهد.  این رسم از زمانه های قدیم مانده است. شاید از این جهت باشد که، وقتی عروس را بالای اسب سوار میکرد برای رهنمای اسب باید جلو آنرا میگرفت.
از اینرو اشخاص که تای جلو معرفی میگردید ریسمان اسب را بدست میگرفت نامگذاری کرده باشند. وقتی عروس به خانه اش میرسد تای جلو ها را به یک مهمانخانه دعوت میکند و شب را در آنجا میمانند. فردای آنروز تای جلو ها را لنگی میدهند و بخانه های شان بر میگردد.

6-  مراسم گندم انداختن داخل کفش عروس:
وقتی عروس را به خانه داماد پیاده میکنند، خسر مادرش یعنی مادر داماد در هنگام ورود عروس به داخل خانه داخل کفش اش مقدار گندم می ریزد. این رسم از این سبب میباشد که عروس با پای پر از گندم وارد خانه شود و در گندم خانه همراه خود برکت بیاورد. گندم ها در داخل بوت تقریبا یکروز میماند. اگر در بهار سال بود آن گندم ها را با سایر تخم گندم مخلوط میکنند و میکارند. اگر در دیگر فصول سال بود، تا وقت کشت کردن گندم آنها را در جای مناسب نگهداری میکنند.

7-  مراسم تخت جمعی:
تخت جمعی در مالستان به «گرد دیدگو[4]» در آوردن عروس یاد میگردد، طوری است که سه شب بعد از عروسی شب زفاف میشود و بعد از آن خانوادۀ داماد روزی را به همین خاطر تعیین میکنند که در آنروز جشن تخت جمعی برپا میشود.
در روز معین خانوادۀ داماد تمام دوستان خود و عروس را دعوت میکنند و آمادگی خوبی را اتخاذ مینمایند و زنان دعوت شده مکلف اند که در روز دعوت طبق معمول تحفه یی را به عروس بیاورند. و خانوادۀ داماد برای عروس تختی را میسازند و عروس را بالای آن نشانده رقص و پایکوبی می نمایند. مادر یا عمه و خالۀ داماد همان تکه یی را که در شب زفاف بکار رفته است، آورده و با آن رقص میکنند. در بعضی جاها فقط در اول نشان میدهد. در این روز زنهای حاضر در مجلس لباسهای عروس را که از خانه پدرش با خود آورده است می بینند و بدین ترتیب مراسم تخت جمعی پایان می یابد.

8-  مراسم پای وازی:
 پای وازی مراسمی است که بعد از عروسی انجام میشود یعنی بعد از مدت معيین که در سابق یک سال بعد از عروسی و حالا دو ماه بعد از عروسی است صورت میگیرد که در آن عروس بعد از عروسی برای اولین بار بخانۀ پدر میرود. به اصطلاح پای عروس به خانۀ پدر باز میشود.
بعد از تعیین شدن روز پای وازی خانوادۀ پدر عروس آمادگی زیادی برای پذیرایی از دختر شان میگیرند و اقارب شان را در آن روز دعوت میکنند. خانوادۀ داماد نیز برای رفتن و بردن عروس شان آمادگی میگیرند، نزدیکان شان را دعوت میکنند و تحایفی را برای خانوادۀ عروس از طرف عروس در نظر میگیرند. در ضمن یک گوسفند، مقداری و شیرینی باب را برای اقارب عروس میبرند و مقدار پول نقد را دعای دیگدان میگذارند. بعد از صرف طعام و ختم مراسم سایرین بخانه شان بر میگردند اما، عروس و داماد در خانۀ پدر عروس میمانند. عروس بعداً از طرف اقارب پدری اش مهمان شده و تحفه دریافت میکند و بعد از آنکه دوباره به خانه اش میخواهد، برگردد. پدرش با تعدادی از اقارب خود دخترش را به خانۀ بختش میبرد و مقداری کالا و تحایفی را نیز به دخترش تقدیم میکند.  
                                                                                                                       
9-  مراسم تولد نوزاد:
عروس و داماد انتظار تولد نوزاد شانرا لحظه شماری میکنند و بیشتر علاقمند نوزاد پسر هستند چون بدین باور اند که نام و نشان پدر را زنده نگهمیدارد. وقتی زنان حامله وجود شان به درد می آید، آنگاه زن کلان خانه زنان خانه های نزدیک شان را همراه با زن هوشیار با خبر میکنند. وقتی طفل به دنیا آمد ناف آنرا زن هوشیار می برد و اقارب نوزاد مقدار پول را به آن زن میدهد و بعد نوزاد را با آب گرم شستشو میدهند لباس را به تن اش می پوشاند و یکی از اقارب که فرد مومن و خوش اخلاق باشد دهن اش را با نبات که از اماکن متبرکه بعنوان تبرک می آورند شیرین میکند تا طفل در تمام عمر خود شیرین کام ببار بیاید. بعد یکی دیگر از اقارب ویا ملای مکتب در یک گوش اش آذان و گوش دیگرش اقامه را میخواند تا طفل در اولین صدایی را که میشنود همراه با آداب و سنن اسلامی باشد و در طول عمر خود در سایه دین مقدس اسلام زندگی اش را سپری نماید. بعد دوستان واقارب به دیدن پدر و مادر نوزاد می آیند و به آنها تبریک میگویند. بعد آماده گی شب نشینی را ترتیب میدهند که سه شب را در بر میگیرد.

10-     مراسم شب نشینی یا شَوشی:
 بعد از آنکه نوزاد به دنیا می آید شب بعد از آن مردم قریه زن و مرد اطفال و جوانان در خانۀ نوازد جمع میشوند. البته در بعضی نقاط مالستان در قدیم سه شب الی هفت شب را پی هم به شب نیشینی می پرداخته اند گویا که از شر مادر آل در امان بماند. در همین موقف یک شب در میان مثلاً؛ یک شب دختر ها و شب دیگر پسر ها به بازی های عنعنوی خود می پرداخته اند. ولی امروز که از مادر آل کدام خبری نیست در اکثر جاهای مالستان فقط یک شب را شوشی میگیرند. که در آن صورت اقارب و دوستان شان را دعوت میکنند ومهمانان تحایف و لباسی را برای نوزاد می آورند. اگر محفل شب باشد همگی بعد از صرف طعام بازی و ساعت تیری شان را آغاز میکنند. زنان و مردان جداگانه بازی و ساعت تیری شان را تا نیمه های شب ادامه میدهند و صاحب خانه علاوه از آمادگی نان مقداری میوۀ خشک و شیرینی خصوصا گندم بریان را همراه چایی که در طول شب به مهمانان داده میشود، تهیه مینماید. این صورت آمادگی کامل و دعوت دوستان زیادتر در نوزادیکه پسر باشد، انجام میشود. و برای نوزاد دختر چندان اهمیت داده نمیشود، در صورتیکه نوزاد اولی دختر باشد، نیز فرقی ندارد و آمادگی اتخاذ مینمایند. اغلباً در این مراسم مردان و جوانان بازی های مخصوص شانرا مثل نشان زنی، توپ بازی، انجام میدهند که جایزه یی از طرف خانوادۀ نوزاد به برندگان در نظر گرفته میشود. در اخیر از طرف خانوادۀ نوزاد برای مردانیکه نشان زنی کرده اند، دستمال تفنگ تقدیم میگردد، برای کسانیکه لباس می آورند نیز تحفه داده میشود، البته برای آنانیکه زن باشند.
اگر چنین دعوت و آمادگی از طرف خانوادۀ نوزاد صورت نگیرد، زن ها، جوانان و اطفال و بعضاً مردان قریه شب بعدی که نوازد تولد میشود در خانۀ آنها بعد از آنکه غذا را در خانۀ خود شان صرف کردند، میروند. در آنجا شادی و سرور مینمایند و بازی های گوناگون را انجام میدهند، غزل میگویند، دایره میزنند و  پای میکوبند. انواع بازی های محلی مانند، خرپشتک، کی زد، کاکی کمپرک ، پادشاه وزیر، دیغونک و... می پردازند. خانوادۀ نوزاد برای آنها گندم بریان و میوۀ خشک و چای آماده میکنند. بدین گونه شب نشینی یاشب شش را در مالستان تجلیل مینمایند.

11- مراسم نامگذاری نوزاد:
نامگذاری نوزاد در شب شوشی ویا شب بعد از آن توسط دوستان و اقارب نوزاد گذاشته میشود. در این هنگام هر کدام نامهای زیبایی را مد نظر میگیرند و بر روی کاغذ آنرا می نویسند. بعد همه نام ها را در میان قرآن میگذارد و از بچه خورد سال درخواست میکند تا یکی از آن نامها را از میان قرآن انتخاب کنند. نامهای که انتخاب میگردد بیشتر به نامهای پیامبران و ائمه معصومین میباشد. روش دیگری برای انتخاب نام را با هر روز که مصادف با تولد نوزاد بود میگذارد.

12- چهل گرفتن:
از روزیکه نوزاد به دنیا می آید تا چهل روز دیگر زنانیکه در موقع تولد و ناف بریدن طفل حضور نداشتند، نمی توانند داخل همان حویلی که طفل و مادرش در آن ساکن اند وارد شوند. زیرا میگویند که مادر طفل چله میشود. اگر هم خواست وارد شود باید قبل از آن خانواده مذکور را در جریان بگذارد و آنگاه یا طفل را پیش از وارد شدن زن به خانه به جلوی زن می آورد و یا مادر طفل را از چشم زن دور نگهمیدارد.
بعد از گذشت چهل روز طی مراسم خاص چهل (چیل) طفل را توسط «کوچه» پختن و پیشانی طفل را توسط خاکستر دیگدان سیاه کردن، میکشند. و بعد از آن زمان زنان میتوانند آزادانه بدون کدام مانع وارد حویلی شوند.

13- ختنه سوری:
ختنه سوری اطفال نیز طی مراسمی در مالستان صورت میگیرد. روزی که قرار است طفل ختنه شود و زمانیکه داکتر می آید، اقارب پسر نیز جمع میشوند و نذری را بدست کودک میکشند و به این ترتیب ختنه آغاز میشود. زمانیکه ختنه کردن ختم شد خانوادۀ کودک به داکتر به علاوۀ پول دستمال و لنگی نیز تحفه میدهند، چون میگویند داکتر طفل شانرا مسلمان کرده است.
بعد از آن شب نزدیکان کودک در آنجا جمع شده به او تحفه میدهند، بعداً مراسم را به شب واگذار نموده و همانند شب نشینی که زکر آن رفت به بازی های عنعنوی می پردازند.
و در ایامیکه کودک در بستر است اشخاص نمیتوانند بدون وقفه و رفع خستگی به اتاقی که کودک در آن است وارد شود. باید بعد از رفع خستگی و وقفه داخل اتاق شوند. در این هنگام برای پسر که ختنه شده است برای تسلی او مقدار تیکی و یا کیک و کلچه را نزد اش می آورند. چون از یکسو خوشحال میشوند که پسرش مسلمان شده است و از سوی هم از رفتن اش به بیرون جلوگیری نماید که زخمش گزگ (میکروبی) نشود. 

9- گوش پال یا گوش فال"
کسیکه حاجتی داشته باشد و یا منتظر کسی از دیر گاهی باشد، و در پی طلب آن باشد. و روای آنرا میخواهد، در دل خود نیت كرده و پشت دروازه یا زیر کلکین نزدیکترین همسایه میرود. البته از طرف شب و به حرفهای آنها بصورت مخفیانه گوش میدهد و هر چیزیکه آنها بین خود میگویند، آنرا تعبیر کرده و نیت حاجت خویش را مییابد.

10- چهارده فال:
چهارده فال یکی از مراسمی است که در میان زنان مالستان رواج دارد. در شب چهاردهم هر ماه یعنی همان شبی که مهتاب می برآید، زنان چهارده فال میکنند. البته در ماه های مقدسی مثل ماه رمضان، ماه محرم و غیره این فال صورت نمی گیرد.
این فال طوری است که در آن شب زنان و دختران جوان در یک خانه جمع میشوند، البته در خانۀ که صاحب آن خانه یک زن کرده باشد، یعنی یک زنه بوده باشد. و یک دختری را که نا بالغ باشد حمام داده و لباس جدید را و پاک را به تن اش میدهد واو را عروس فرضی ساخته و زیر چادری قرار میدهند، در پیش روی عروس یک طشت را پر آب پاک کرده میگذارند و در بین آن انگشتر های عقیق را می اندازند و چادر را طوری در سر عروس میدهند که عروس از آن نتواند طشت آب را ببیند و انگشتر ها را تشخیص کند.
بعد از آنکه این کار ها انجام و وسایل متذکره آماده گردید، به ترتیب نیت کرده و غزلی را میگویند، البته قبل از گفتن غزل شخص معيینی نیت می کند. این شخص ممکن است گویندۀ غزل باشد و یا کس دیگری که درین محفل حضور دارد. بعد از خواندن یک بیت یا چند بیت غزل به عروس می گویند که دستش را به داخل آب برده و یک انگشتر را بیرون آورد، بعد عروس بدون اینکه انگشتر را دیده بتواند و یا آنرا شناسایی نماید دست خود را در درون آب برده و یک انگشتر را بیرون می آورد. هرگاه همان انگشتر بیرون شده همان انگشتری که قبلاً نیت شده بود و داخل طشت انداخته شده بود،باشد. حاجت شخص حاجتدار قبول شده میباشد.
و اگر نبود، نیت دیگر کرده و آنرا داخل آب می اندازد و بعد با گفتن بیتی از غزلی که یاد دارند عروس را میگویند که دوباره دست بر آب برده انگشتری را بیرون کند.
یا آن شخص نوبت را به دیگران میدهد و خودش منتظر می ماند. در این فال هرکس غزلی را که یاد دارد میگوید و غزل گفتن تنها وظیفۀ شخص مشخص نمی باشد.
خلاصه اینکه هرکس همان انگشتر مشخص شده اش را نیت کرده و بعد از غزل گفتن عروس یک انگشتر را از آب بیرون می آورد، اگر انگشتر برآمده از آب همان انگشتر نیت شده باشد حاجتش روا شده است.

11- حمله و شاهنامه خواني:
حمله و شاهنامه خواني يكي از عنعنه است كه در مالستان و جود داشته و امروز همانند سايير رسم و رسومها جايش را كم كم خالي نموده است. در سابق آنچنان كه مردم مالستان علاقمندي زياد به حمله حيدري داشته اند، سه عامل را ميتوان برشمرد: نخست آنكه نبود امكانات صوتي و تصويري كه امروز در دسترس مردم قرار گرفته است.
دوديگر: نبود زمينه كاري واشتغال براي مردم وعلاقه نداشتن به امورات مادي و دنياي.
سه ديگر: علاقه مندي مردم به حضرت علي ع كه از شجاعت هاي او بشتر خوانده مي شده است. بدين ترتيب عوامل ديگري هم وجود دارد ولي به همين اكتفا مي كنم. و همچنان شاهنامه خواني نيز از اهميت خوبي ميان مردم مالستان برخوردار بوده است. و توجه مردم نسبت به ادبيات اساطيري از همين جا سرچشمه مي گيرد.
طوريكه در خانه يك ريش سفيد يا كسي كه به اصطلاح خط خوان بوده است مردان و بچه هاي قريه جمع مي شده اند يكي از آن آدمها مي خوانده وديگرش براي مردم تشريح مي كرده است. و همين طور در مسجد جمع ميشده و آخوند مسجد آنرا مي خوانده و ديگران داستان آنرا به حافظه مي سپرده است. 

12- اوخلی فال:
کسیکه حاجت داشته باشد، حاجت خود را در دل گرفته واوخلی را که حشره خورد می باشد آنرا در کف دستش می گذارد اگر آن حشره به طرف سر ناخن ها در حرکت شد و از آنجا پرواز نمود، احساس خوشحالی برایش دست میدهد. اگر پر کشیده نتوانست حاجت اش روا نمی گردد.

13- مراسم گوش و بینی سوراخ کردن:
گوش سوراخ کردن در میان دختران مروج می باشد. وقتی که دختر به سن سه یا بیشتر از آن رسید مادر و یا اقارب نزدیک وی تصمیم می گیرد که گوش و بینی او سوراخ نماید. در قدم نخست روزی را انتخاب می نمایند و در آنجا تعدادی دختران هم و سال اش برای تشویق دور هم جمع میشوند. بعد زن که به سوراخ کردن گوش یا بینی ماهر میباشد سوزی خود را آماده میکند و آنرا در قسمت نرمی گوش فرو می برد تا از طرف دیگر گوش بیرون شود. بعد آنرا می کشد و در جای آن چوب باریک را قرار میدهد تا از کور شدن آن جلوگیری نماید. در هر صبح و شام آنرا با آهستگی تکان میدهد تا در میان گوشت گوش محکم نگردد. گوش و بینی را برای نصب نمودن گوشواره و خال بینی سوراخ میکنند که بعد از آن در آن براین زیبایی شان گوشواره و خال بینی را نصب میکنند.

14- نوبت آسیاب:
نوبت آسیاب اکثراً در فصل خزان و بعضاً در فصل بهار گرفته می شود. چون در فصل خزان هنگامیکه حاصلات زراعتی را گرفتند نیاز به آرد کردن آن است. از اینرو باید برای آرد نمودن گندم های شان نوبت بگیرند. چون اکثر مناطق مالستان کم آب میباشد و آسیاب ها نیاز به آب فراوان دارد که بتواند سنگ های کلان آسیاب را بچرخاند. بدین لحاظ وقتی گندم هایشان را آماده کردن و نمک مورد نیاز شانرا مخلوط میکنند و در بین جوال ها معولاً به اندازه 14-15 سیر می ریزند. آنگاه تمام خر های (مرکب) قریه را پالان میکنند و جوال های گندم را بالای آن می گذارند و به آسیاب می رسانند. اسیو ( آسیاب بان) طبق نوبت آنرا در خور آسیاب قرار میدهد و مزد خود را مطابق به نرخ تعیین شده از هر جوال میگیرد. این مراسم برای برای نوجوانان خاطرات به یاد ماندنی زیاد را به همراه دارد. وقتی که خر های بدون جوال را از آسیاب به خانه و از خانه به آسیاب می برند آنها را سوار می شوند و میدوانند و اکثراً مسابقه میدهند. بعضی از خر ها نمی گذارند که بالایش سوار شود در اینصورت جمپ می زند و نفر سواری به زمین می زند که هیاهو و شادمانی را برای جوانان ببار می آورد. این مراسم به اثر وارد شدن تکنالوژی و آسیاب های برقی از میان رفته است. حالا آسیاب های برقی توسط موترها به دم در خانه شان برای آرد کردن می آیند و سهولت را برای مردم ایجاد کرده است.

15- مراسم قوریخ:
مردم مالستان بخاطر سپری کردن سرمای زمستان نیاز دارند تا مقدار چوب و خاشاک را تهیه نمایند که توسط آن میتوانند نان بپزند، چای دم کنند و همچنان خانه را گرم کنند. از اینرو نیاز بر این است تا مقدار بوته های کوهی را برای در گرفتن چوب و سرگین [5] تهیه نمایند. برای این منظور مناطق که خار خاشاک و بوته ها دارد قانون را وضع میکنند تا تمام خانواده ها بصورت یکسان بتوانند از آن مستفید گردند. این مناطق را در طول سال کسی حق ندارد که از آن بوته یی را بکند تا اینکه معمولا در فصل خزان بعد از جمع آوری حاصلات گندم در میان قریه ها نظر به تعداد خانواده ها تقسیم میگردد و هر خانه حق دارد به مقدار که حد آنرا تعیین میکنند به خانه شان بیاورند. برای جلوگیری از بروز خشونت میان افراد و تحت کنترول گرفتن مناطق که قوریخ تعیین میشود یک یا دو نفر سر میر میگیرند. برای سر میر هر خانه ای که بوته می کنند مقدار گندم که معاش آن می باشد می پردازند. سر میر همه ساله در فصل بهار از طرف قریه ها انتخاب میگردد. سرمیر کرایه یا معاش اش را در فصل خزان بعد از جمع آوری حاصلات از خانه ها جمع آوری میکنند.

16- شال مل:
شال مالیدن از زمانه های دور در مالستان مروج بوده ولی امروز کمرنگ گردیده است. در زمانه های قدیم شال بره از اهمیت خوبی برخوردار بود، امروز نیز آن جایگاه خود را دارد ولی بافتن و مراحل پروسس آن در این سالها از رونق باز مانده است. در حالیکه سالهای نه چندان دور بعد از آنکه شال بره بافته میشد، آنرا در زیر آب میگذاشتند تا تر گردد. بعد صاحب شال بره تعداد از جوانان و دوستان خود را با خبر میکردند و سنگ شال مل را که اکثراً در مسجد وجود دارد زیر آنرا آتش زیاد در میدادند تا حد که شال بره را اگر بالی سنگ شال مل بر نگردانند می سوخت. در این موقع ریسمان را در چوب های سقف مسجد محکم میکردند و در هنگام مالیدن شال بره توسط پاها از ریسمان آویزان شده تو دست ها تکیه میکردند. شال بره را دو سه روز بصورت مداوم میمالید تا خوب از خود مو بیرون میکرد. در اخیر هر روز آنرا با آب می شستند. تا وقتی آنرا می مالیدن که اگر طرف آفتاب می گرفتند نور آفتاب دیده نمی شد. آنگاه شال مالیدن را بس میکردند و به خیاط می سپردند که از آن کرتی، جاکت و یا پتلون و غیره درست میکردند. شال بره از این جهت با اهمیت میباشد که دست بافته خود مناطق مالستان و از سوی هم بسیار گرم میباشد که در زمستان سرد مالستان چنین لباس ضرور پنداشته میشود.
17- آشار( بدون مزد کار کردن) [6]
  یکی از رسم هایی که دربین مردم مالستان رواج دارد، بنام «آشار» یاد می گردد. هرگاه کسی پول نداشته باشد که حاصلات یا یکی از امور زندگی خویش را در بدل پول تمام نماید آنگاه متوصل به همسایگان یا اقارب خویش می گردد و از آنها به عنوان آشار کمک می طلبد. هر کسیکه دعوت او را اجابت نمود از اول صبح در منزل شخص مذکور آمده و به کار آغاز میکند و کار وی را در مدت یک یا دو روز بدون دست مزد انجام میدهد صرف غذای آشارچیان ازطرف صاحب کار داده میشود. مسلماً که این رواج در بهبود وضعیت اقتصادی مردم بسیار مفید واقع می گردد. صمیمیت وهمکاری را بین مردم مزید میسازد که معمولا در کارهای گندم درو، بیده کندن وغیره آشار می نمایند و آشارچیان بخاطریکه روز را به خوشی سپری کنند به سرودن "الله دوست" می پردازند که قرا ر ذیل است:
الله ،الله، الله
نور از نبی کرم از مرتضی علی                  
                     هر کی از دوستدار علی است، یک الله الله
نور از نبی کرم از مرتضی علی
                     هرکسی الله کند خدا ونبی به او شفا کند
جل جلی وبل بلی ملک از خدا تخت از علی
                       هرکسی الله کند خدا و نبی به او شفا کند
یک الله الله .......
علی الله دوست
که مولا دوست
علی اسدالله شیر خدا
علی الله دوست
که مولا دوست
گندم پوست الله دوست
گندم آتی سخی پوست
علی الله دوست  [7]
به همین قسم بیت ها تکرار میشود.
 ------------------------------------------------------
[1] لباس مورد نیاز برای عروس و دوستان شان
[2] پوهاند شاه علی اکبر شهرستانی، فرهنگ شفاهی هزاره گی، صص 20-25
[3]  مقدار شیرینی برای خانواده و اهالی قریه داماد می آورند. معمولاً: شیرینی، بوسراق، گندم بریان، تیکی و غیره می باشد.
[4] دور دیگدان
[5]  مواد فاضله گاو وگوسفند
[6] شاه علی اکبر شهرستانی، قاموس هزاره گی. ص 21
[7] نادر شاه( پدر جمعه خان)  مسکونه مزار میرآدینه. مرد 45 ساله

نویسنده: حیات الله مهریار 

۲ نظر:

  1. تشکر بابت مطالب...لطفا فرهنگ هزارگی را بیشتر معرفی کنید

    پاسخحذف
  2. تشکر بابت مطالب...لطفا فرهنگ هزارگی را بیشتر معرفی کنید

    پاسخحذف